آنگاه شما از تخریب بیت و حمله مأموران بسیج و سپاه به دفتر این فقیه بزرگوار که با دستور مستقیم [ . . . ] صورت گرفته بود این گونه یاد کردید "اینجانب در مقام عمل به تکلیف شرعی خود یعنی دفاع از نظام و رهبری و نیز ولایت فقیه که ستون فقرات نظام است، از همه کسانی که در این برهه قدم در میدان گذاشتند تا حرف دشمن را در گلوی او خفه کنند و مشت به دهان او بکوبند، صمیمانه تشکر میکنم." شما یک طرفه به قاضی رفتید و همانجا فرمان حصر اعلم فقیهان قم را صادر کردید [ . . . ]: "مطلقا از حق مردم اغماض نخواهم کرد و کسانی که مردم را هدف گرفتند و خواستند ذهن مردم را مغشوش کنند، امنیت مردم را برهم بزنند و مردم را در مقابل یکدیگر قرار بدهند، در حق مردم، انقلاب و کشور خیانت کرده اند و باید طبق قانون و در چارچوب قانون با آنها رفتار شود".
شما بر خلاف قانون بدون اینکه دادگاهی تشکیل شده باشد فرمان شداد و غلاظ صادر کردید: "این کارها غیر قانونی و خیانت به مردم است و مسؤولان اجرایی و قضایی باید وظایف خود را درباره آنها انجام دهند و هیچگونه سستی در این زمینه وجود نخواهد داشت". آن فقیه بزرگوار، آن استاد برجسته و آن فقیه متبحر را بواسطه انتقادی که از شما و شیوه مدیریتان کرد بدون تشکیل دادگاه، بطور غیرقانونی پنج سال و چند ماه در خانه خود محصور کردید. و زمانی که او در سن هشتاد سالگی به شدت بیمار شد بر اساس گزارش پزشکی برای رهائی از ننگ مرگ در حصر رهایش کردید. اما به لطف خداوند این فقیه بزرگوار هفت سال بیشتر از خداوند عمر گرفت تا به اسلام و تشیع