صفحه ۱۹۳

تقیه بوده یا نه و...؟ همه این ابعاد را بررسی می‎کرد و سپس به فقه الحدیث یعنی بررسی متن روایت و روایاتی که در این باب وارد شده، می‎پرداخت.

شواهد زیادی از ابواب فقهی دیگر می‎آورد. مثلا اگر در مورد زکات صحبت می‎کردند روایات مفصلی را از روایات خمس و جاهای دیگر به عنوان شاهد می‎آوردند یا نکات تاریخی را از مورخ تاریخی به عنوان شاهد می‎آوردند و این گونه با دقت و عمیق مسأله و ابعادش را بررسی می‎کردند. آیت الله العظمی منتظری در عین حال که یک فقیه روشنفکر بودند، یک فقیه کاملا سنتی هم بودند و به سنت فقه جواهری مسلط و پایبند بودند.

به لحاظ رجالی سند روایات و رجال احادیث را به خوبی بررسی می‎کرد و دیدگاهش در این حوزه هم متفاوت از روش فقهای نجف بود.

یکی دیگر از ویژگی های درسی فقه ایشان این بود که کمتر وارد مباحث اصول فقه و دوران اصول فقه در مباحث فقهی می‎شدند. بنده چندین بار به ایشان گفتم استاد، در این حوزه هم وارد شوید مثلا جهت اصولی فلان مسأله را مطرح کنید. ایشان فرمودند من با این رفتار و نظر موافق نیستم چون من فقه می‎گویم و من با این گونه رفتار و روشی که بعضی از فقهای امروز و در کلاس درس شان دنبال می‎کنند چندان موافق نیستم. باید به فقه الحدیث بیشتر بپردازیم و به شواهد و قرائنی که در این باب وجود دارد بیشتر پرداخته شود.

یادم هست ایشان در یک جلسه به بحث استصحاب عدم ازلی پرداختند. خود این بحث اصولی و جزء اصول عملیه است. استصحاب عدم ازلی یک بحث مفصلی است که در کتاب های متنی یا خارج آن

ناوبری کتاب