مورد توجه و عنایت لازم قرار نگیرند. این بخش از روحانیت شیعه (فقیهان متقی، آزاده، نوع دوست، ظلم ستیز، مستقل و وطن دوست) نه فقط دغدغه هایی دینی دارند و تقریر حقیقت را پی گرفته اند که برای کاستن از درد و رنج انسان ها (و به ویژه هموطنان خویش) مجدانه میکوشند.
پ. توجه به انسان و حقوق اساسی و فطری او، نسبتی با "لباس" افراد ندارد؛ چه بسیار روحانیانی که (چون آیت الله منتظری) در دفاع از حقوق بشر، گام هایی بلند برداشته اند و تلاش هایی سترگ ثبت کرده اند.
ت. روحانیان آزاده ای که درد ایران و ایرانی دارند کم نیستند؛ چنان که در همین قرن اخیر، و به ویژه دوران ما، شمار روحانیانی که در ستیز با مثلث شوم "زر و زور و تزویر" کوشش های احترام برانگیز نه چندان اندکی مبذول داشته اند، زیاد است.
ث. درگذشت آیت الله منتظری همچنین واجد این "شوک" به "سبزها" بود که "پتانسیل" و امکان های بالقوه و بالفعل در اختیار جنبش اعتراضی مردم ایران را مورد عنایت و بازخوانی خاص قرار دهد و افزون بر بهره جستن از تمامی امکان ها، به فکر وضعیت های "ویژه" و حوادث غیرمترقبه و آینده ای باشد که در آن، تمام "حرکت"های "بازی" و تمام شخصیت های مؤثر جنبش، در اختیارش نیست.
ج. درگذشت فقیه عالیقدر همچنین موجب نوعی همدلی و پیوند میان صاحبان عقاید گوناگون و "رنگین کمان ایدئولوژی" در جنبش سبز شد. به دیگر سخن، بازتاب گسترده این ضایعه تأسف بار در میان