آن موقع من هنوز سن و سال آنچنانی نداشتم، ولی به خوبی به یاد دارم که پدرم روزی به خانه آمد و از پاک کردن عکس آیت الله منتظری از روی یکی از دیوارهای شهر برایمان گفت. دلیلش را تا بعدها، تا وقتی که بزرگ شدم نفهمیدم. پاک کردن این عکس، جواب ساده ای داشت: منتظری از دید حکومت دیگر یکی از رجال دینی و سیاسی بزرگ بشمار نمی رفت، وی به نظام و برخورد آنها با زندانیان سیاسی اعتراض کرده بود. حالا بماند که بعدا نه تنها عکس هایش، بلکه تمام تلاش خود را بکار بردند که حتی خودش را هم از صحنه سیاست حکومتی محو کنند و همین کار را هم کردند.
شرافت و بزرگواری آیت الله منتظری بر آنان که از نزدیک و از قدیم ایام او را میشناختند، خیلی قبل از (پاک کردن عکس او بر دیوارهای سقز و شاید شهرهای دیگر ایران)، در اعتراضهای وی به قتل عام زندانیان سیاسی ایران در سال 67، انتقاد او از ولایت فقیه و شخص آقای خامنه ای و مواضع صریح وی در ماههای اخیر، ثابت شده بود.
روزنامه شرق در یکی از اولین شماره هایش، گزارشی دو صفحه ای را به درگذشت خلخالی اختصاص داده بود. در پیشانی نوشت این گزارش که با عنوان "درگذشت شیخ تنها" منتشر شده بود، نقل قولی از خود او آمده بود با این مضمون که "بدترین مرگها، مرگ در تختخواب است". گزارشگر شرق در یکی از بهترین لیدهای گزارشی در تاریخ رونامه نگاری ایران، زیر این نقل قول نوشته بود: "و آیت الله شیخ صادق خلخالی در 16 آبان 1381 (ممکن است تاریخ دقیق نباشد) در تختخواب جان سپرد"، یعنی مرگ را به بدترین شیوه، بنابه گفته خودش