بست تا فقه را به روز و کاربردی کند، شاهد بر این مدعا پاسخ هایی است که به پرسش های گوناگون فقهی داده است. او در فقه تطبیقی استاد بود و همواره در درس خود از نظریات فقهای بزرگ اهل سنت هم استفاده میکرد. در مراجعه به منابع اصرار داشتند که احادیث را از منابع اهل سنت هم نقل کنند. و در تفسیر آیات الاحکام هم به تفاسیر آنها استناد میکردند.
منتظری در تفسیر قرآن هم استاد بود، اما فرصت نیافت که تفسیر بگوید. منتظری در احادیث و روایات پیامبر و اهل البیت (ع) عمری را سر کرده بود، لذا هم در "علم الحدیث" و هم در "درایة الحدیث" (یعنی هم در بحث شناخت روایات از نظر سند، و هم در بحث فهم معنای روایات) عالمی متبحر بود، و علاوه بر بهره گیری در استنباط احکام شریعت، کوشید تا حدیث را وارد زنگی مردم کند، به همین منظور علاوه بر شرح و تفسیر نهج البلاغه، به شرح و تفسیر احادیث اصول کافی همت گماشت.
منتظری مجسمه اخلاق و الگوی عملی برای همه بود، اما بر طبق سنت جاریه حوزه های علمیه به درس اخلاق نیز پرداخت، تا از فرصت دیدارهای خود با مردم، به شکلی شایسته بهره بگیرد و بهره برساند.
منتظری کینه توز نبود، او از کسانی که در حقش بدی کرده بودند به راحتی میگذشت ! و تا جایی که احساس میکرد که تأثیری در نفوس افراد داشته باشد، از نصیحت و خیرخواهی دریغ نمی کرد. او حاضر نبود در محضرش از کسی ولو دشمنش بدگویی شود ! او دغدغه اصلاح افراد و اصلاح امور را داشت ! او امام خمینی (ره) را معصوم نمی دانست