سنگینی را متحمل شوید؟!" به یاد دارم یک هفته پیش از فوت ایشان محضرش رسیدم، بحث زندانیان سیاسی شد و با ناراحتی میفرمود: "وقتی من چشمم به خانواده این زندانیان میافتد که برای آزادی عزیزانشان و یا خبرگیری و ملاقات آنها باید پیش من و یا دیگران بروند، رنج میبرم، که ما برای این انقلاب کردیم که حرمت این خانواده ها اینگونه شکسته شود؟! اینها مگر چه کرده اند؟! آن هم کسانی که بخشی از عمر خود را برای انقلاب صادقانه صرف کردند و از خدمت گذاران نظام بوده اند !"
منتظری تنها مرجعی بود که بی جار و جنجال از پیش از پیروزی انقلاب سنت دستگیری و کمک به خانواده های زندانیان سیاسی و آسیب دیدگان از سیاست های حکومت را همواره به عهده گرفته بود و پس از پیروزی انقلاب هم این سنت حسنه را به انجام رساند ! در زمانی که همه در رسای زندانیان قلم فرسایی میکردند، او به فکر اداره زندگی آنان بود و اگرچه دستش باز نبود که به طور کامل آنان را اداره کند اما به میزانی که در توان داشت کمک میکرد !
منتظری تنها مرجعی بود که در پای تکلیف و وظیفه به فکر نام و موقعیت خود نبود ! او تکلیف و وظیفه را بر همه چیز مقدم میدانست. او مقام دنیوی را فدای انجام وظیفه و تکلیف کرد. او در حالی که دو سه ماهی تا رسیدن به کرسی رهبری بیشتر فاصله نداشت، به آن پشت پا زد و به آنچه که وظیفه الهی اش بود عمل کرد ! او به قدرت، حکومت، مقام، و شهرت آن گونه نگاه میکرد که از مولایش امیر مؤمنان علی (ع) آموخته بود، که فرمود: "حکومت از نعلین پاره ! و یا آب بینی بز ! کم ارزش تر