از نوعی دیگر "مهدی غنی"
چند روز مانده بود که امام از پاریس بیاید. تنی چند از زندانیان سیاسی به دیدار آیت الله منتظری در قم رفتند. درباره حفاظت امام و حوادث آن روزها بحث بود. یکی از دوستان از ابتکارات مردمی میگفت که از زمانی که سیب زمینی و پیاز در تهران کم شده است، عده ای در محلات تهران کامیون هایی راه انداخته اند و سیب زمینی و پیاز ارزان بین مردم توزیع میکنند و اسمش را گذاشته اند تعاونی خمینی. بعد در تأیید و تمجید از اینکه مردم دارند متشکل میشوند و این تعاونی خمینی یکی از نمودهای آن است، داد سخن داد و بعد منتظر نظر ایشان شد.
ایشان بدون مقدمه گفت آن چیزها به جای خود، ولی این کار خیانت به انقلاب است. خودشان نمی دانند ولی کارشان به انقلاب ضربه میزند.
همه از این موضع گیری شوکه شدند. همان دوست گفت این چه حرفی است آقا، اینها بچه های انقلابند. شما چطور میگویید این کار خیانت است ؟
ایشان با تأکید بر سخن گفته شده توضیح داد اینها نمی دانند چه میکنند. از همین حالا میآیند جنس ارزان را در شهرها توزیع میکنند بعد روستایی ها را میکشانند به شهر، این اقتصاد کشور را ویران میکند. در آن شرایط که ذهن همه را حکومت نظامی و درگیری های مردم با