صفحه ۱۶۰

ما دیندار و بی دین ستایش اش می‎کنیم، به خاطر همین خلق انسانی اش، شجاعت اش و مهرش.

چهار: مادربزرگم همیشه دعا می‎کرد: "پسرم، عاقبت به خیر شوی." به آیت الله منتظری که فکر می‎کنم، حقیقت دعای مادر بزرگم را لمس می‎کنم. خیابان های ایران، تا پیروزی جنبش سبز، یعنی تا روزی که اخلاق و ارزش فرد انسانی به مدار شهر برگردد، از مبارزه تهی نخواهد بود. این ایام، حجتی بوده است بر همه کسانی که وظیفه ای را بر گرده خویش احساس می‎کنند تا سکوت پیشه نکنند. شاید فردا، روحانیتی که استقلال تاریخی خود را از دست داده است، در کنار قلب مهربانی که به خاک سپرده می‎شود با خود عهد کند که از دخمه سکوت و اعتزال بیرون بیاید و مهربانی و وظیفه پیشه کند. به این امید سر به بالین می‎گذارم، شاید خیابان ولی عصر در روزهای نیامده، زیباتر شود که "زیباترین کودکانمان هنوز بزرگ نشده اند، زیباترین روزهایمان را هنوز ندیده ایم و زیباترین واژه هایمان را هنوز برای هم نگفته ایم".

ناوبری کتاب