گرچه فوت آیت الله منتظری شکست و خسرانی برای جنبش عدالتخواه و آزادی طلب سبز و روشنفکری دینی ایران بود اما پیش از آن منشاء رستاخیزی بزرگ در پایتخت واقعی جمهوری اسلامی بود؛ تا اگر بودند معدود علما و روحانیونی که در بیتشان تنها بر روی نمایندگان آیت الله خامنه ای باز بود و اخبار حوادث اخیر و تهران را تنها از زبان آنها میشنیدند این بار به چشم خود ببینند سیل جمعیت ناراضی را و به گوش خود بشنوند که چگونه مردم، بی پروا تندترین شعارها را خطاب به شخص اول مملکت بیان میکنند، بی گمان از این پس مخبرهای دفتر مقام معظم نخواهند توانست بگویند که در 16 آذر و 13 آبان و... تنها ده دوازده نفر شلوغ کردند و مردم آنها را از خیابانها به در کردند و شهر در امن و امان است. نخواهند توانست به علما بقبولانند که موسوی و کروبی را درد خود بزرگ بینی گرفته و بیانیه ای مینویسند که مخاطبش خودشان هستند.
مرگ آیت الله منتظری بسیاری از روحانیون و علمای قم را که همچون همیشه در حاشیه سیاست مینشینند و میگویند ما را چه به سیاست، بیدار کرد که اکنون زمان صراحت و انتخاب است: یا مردم، یا حکومت. بین شکاف گسترده و دهان باز کرده مردم و حکومت هیچ جایی برای نشستن و استخاره کردن نیست.
آیت الله خمینی روزی گفته بود که "ملت ما قائم به شخص نیست، مردم خود بیدار شده اند" راست میگفت آیت الله خمینی. چنانچه مرگ آیت الله منتظری و حضور صدها هزار نفری مردم این گفته را اثبات کرد و نشان داد افقی که منتظری ترسیم کرده و در آن این "حق انسان" است