صفحه ۱۵۴

گرچه فوت آیت الله منتظری شکست و خسرانی برای جنبش عدالتخواه و آزادی طلب سبز و روشنفکری دینی ایران بود اما پیش از آن منشاء رستاخیزی بزرگ در پایتخت واقعی جمهوری اسلامی بود؛ تا اگر بودند معدود علما و روحانیونی که در بیتشان تنها بر روی نمایندگان آیت الله خامنه ای باز بود و اخبار حوادث اخیر و تهران را تنها از زبان آنها می‎شنیدند این بار به چشم خود ببینند سیل جمعیت ناراضی را و به گوش خود بشنوند که چگونه مردم، بی پروا تندترین شعارها را خطاب به شخص اول مملکت بیان می‎کنند، بی گمان از این پس مخبرهای دفتر مقام معظم نخواهند توانست بگویند که در 16 آذر و 13 آبان و... تنها ده دوازده نفر شلوغ کردند و مردم آنها را از خیابانها به در کردند و شهر در امن و امان است. نخواهند توانست به علما بقبولانند که موسوی و کروبی را درد خود بزرگ بینی گرفته و بیانیه ای می‎نویسند که مخاطبش خودشان هستند.

مرگ آیت الله منتظری بسیاری از روحانیون و علمای قم را که همچون همیشه در حاشیه سیاست می‎نشینند و می‎گویند ما را چه به سیاست، بیدار کرد که اکنون زمان صراحت و انتخاب است: یا مردم، یا حکومت. بین شکاف گسترده و دهان باز کرده مردم و حکومت هیچ جایی برای نشستن و استخاره کردن نیست.

آیت الله خمینی روزی گفته بود که "ملت ما قائم به شخص نیست، مردم خود بیدار شده اند" راست می‎گفت آیت الله خمینی. چنانچه مرگ آیت الله منتظری و حضور صدها هزار نفری مردم این گفته را اثبات کرد و نشان داد افقی که منتظری ترسیم کرده و در آن این "حق انسان" است

ناوبری کتاب