مظلومیت بی سابقه و نه بخاطر 20 سال مخالفت با حاکمیت؛ بلکه بخاطر دفاع جانانه او از "حقوق بشر" است، حقوقی که از سوی شاگردان روحانی وی بنام دین نقض میشود و این روحانی بلندپایه بنام دین بر این تضییع تأسف بار اعتراض میکند.
منتظری را همه تحسین میکنند، چه جوانانی که پیشانی سبز بر سر بسته و بر خیابان های قم، نجف آباد، تهران، تبریز، اصفهان، شیراز، مشهد و... سرازیر شده اند و چه آنانکه از سر ناچاری، قلم و کاغذی ستانده و پیامی نوشته اند، پیام هایی که گاه نشان از یک ارادت بزرگ دارند و گاه از کینه ای سخت سوزان حکایت میکنند.
پی نوشت: شبی در دوران دانشجویی ام، دوستی از دیار نجف آباد، با شعفی تمام همراه جعبه ای پر از شیرینی آمد و با هیجانی وصف ناپذیر گفت: فلانی ! حصر آقارو برداشتند. پس از آن چند بار در معیت دوستان به حضور این فعال حقوق بشر رفتم. سرزنده بودن و حافظه بسیار قوی پیرمرد برای من جلوه بیشتری داشت. یکبار بر منتظری اعتراض کردم که چرا از آیت الله شریعتمداری دفاع نکردی ؟ در پاسخ جزوه ای به من داد که حقایقی در آن نوشته شده بود و در واقع تنها مطلب مکتوبی بود که من تا آن زمان درباره آیت الله شریعتمداری خوانده بودم، آن جزوه را که دفاعیه ای برای شریعتمداری بود، همراه یک عکس یادگاری، برای همیشه نگه خواهم داشت بیاد منتظری.