التزامشان به اسلام بازنداشت. ایشان در سالهایی که دین به حربه ای برای سیاستمداران در سرکوب مخالفان و حکومت دینی از بالاترین مقدسات شده است با احترام به حقوق شهروندان و ارایه تفسیری متفاوت از دین، هم از دین و هم از کرامت انسان پاسداری نمود. او در زمانهایی که خفقان، چه پیش از انقلاب و چه پس از انقلاب، اجازه بیان هیچ دیدگاهی را نمی داد شجاعتی داشت که بدون تأثیر از حب و بغض روشنی بخش دلها بود.
این عدالت خواهی که بنا بر قرائت این فقیه از دین بود استحکام بخش نگاه انسان مدار از دین شد، نگاهی که هم دین دار و هم بی دین را در سطح اجتماع یکسان میداند و حقی برای نوع انسان قایل است بر مبنای حقوق بشر و نه نسبت به حقوق مؤمنین و در آن پرهیزگار ملزم به حفظ حقوق دیگران است.
با نگاهی به زندگی پر بار ایشان میتوان گفت رویایی که مردم در انقلاب پنجاه و هفت جستجو میکردند حاکم شدن ارزشهایی این چنینی بودند. حکومتی که بتوانند در اوج قدرت پذیرای نقد باشند و در حیات خود کینه ورز و انتقام جو نباشد.
شاید از دست رفتن فرصت حکمرانی آیت الله منتظری این فرصت را از ما گرفت ولی در عوض به ما، با تجربه جمهوری اسلامی در سی سال گذشته، درسی آموخت که این حق اجتماعی شیرازه عدالت در جامعه خواهد بود. آیت الله منتظری نسخه ای پالوده از التزام اجتماعی دینداران به عدالت این چنینی ارایه داد که در جامعه ای با پیشینه مذهبی، هم حکومت و هم پرهیزکاران را به حقوق بشر ملتزم میکند.
روح پر فتوحش شاد باد.