تهمت میانجامد و زندگی منتظری را نه فرش های قرمز قدرت که تار و پودی از تبعید و شکنجه و حبس و حصر شکل داد.
روزی که او یک تنه پای بر "احقاق حق مظلوم" فشرد، بسیاری از روحانیان ناراضی امروزی بر او تاختند و شیخ ساده لوحش خواندند و بسیاری از روشنفکران نیز اهمیت کار او را آنچنان که باید، نفهمیدند. روحانیانی که اینک بیانیه میدهند و سرآسیمه پای در راه قم مینهند، آن روزها علیه این فقیه بزرگ برآشفتند. عبدالله نوری، موسوی اردبیلی، مهدی کروبی، یوسف صانعی، محمد خاتمی، همه و همه چنان بر قائم مقام رهبر خود عرصه را تنگ کردند که گویا جرم بزرگی مرتکب شده است جرمی که اکنون افتخار بشردوستان جهان است، جرمی که هنوز هیچ برنده نوبلی توان کسب افتخار آن را نداشته است.
در نظام آموزشی حوزه علمیه، رابطه استاد و شاگرد دیگرگونه است، واجب است که طلبه تا آخر عمر، احترام استاد خویش نگه دارد و منت او را بکشد. آیت الله علی خامنه ای، سید احمد خاتمی و حسن رحیم پورازغدی و تقریبا اکثر تئوریسین های قدرت فعلی ایران، زمانی شاگردان حلقه درس منتظری بودند و به این شاگردی افتخار میکردند. حلقه افسون گر قدرت چون بر انگشت سبابه آنان جای گرفت، حرمت وجوبی استاد را کنار نهادند و بر بالای همه منابر به سب او پرداختند.
زمانی آیت الله خمینی، حفظ حرمت و حیثیت منتظری را "واجب المراعات" خواند و او را که مورد اعتماد کامل خود میدانست از او به عنوان "برج بلند اسلام" و "ذخیره انقلاب" یاد کرد و زمانی دیگر منتظری را فقیه ساده لوح نام نهاد و او را از گردونه قدرت خارج نمود.