صفحه ۶۸

و زهراب های تحجر و الحاد و نفاق و بهائیت و وهابیت. همان سلمان بینا و وفادار و همان اباذر وارسته و اهل پیکار.

او را در حالی که بزرگش می‎دیدند ترور شخصیت کردند. او را هراس از آسیب دین خود بود و آنان را هراس از دنیای خود. او دین ورزی را اصل می‎دانست و دیگران سیاست بازی را. او را بویژه از نسل بعد از انقلاب و امام (ره) گرفتند و این نسل، در محرومیت از معماران انقلاب، هویت خویش گم کردند.

همان مردمی ترین مرجع دینی و رساترین فریاد عدالت خواهی. همان ناصح و منتقد امین و استبداد ستیز بی امان. همان دشمن سرسخت استکبار و صهیونیسم و بزرگترین یاور مستضعفان زمین. همان پدر "شهید بین الملل و فرزند اسلام و قرآن و امام راحل (ره) محمد منتظری".

همان فرزند مرحوم حاج علی منتظری و شاگرد برجسته آیت الله العظمی بروجردی و خلف صالحان عالم و اسلام شناسان عامل (رضوان الله علیهم). همان که با ارتحالش رسالت سنگین امر به معروف و نهی از منکر در همه ابعادش را به دوش شاگردان و همسنگرانش نهاد، ... بگذریم که دریای وجودی ایشان در این تنگنای واژه ها نمی گنجد. خوشا به حال آن بزرگوار که عاش سعیدا و مات سعیدا. خاطره اش جاودانه باد و راهش پر رهرو و خدایش در جنة المأوای خود در کنار اولیای معصومش پذیرا.

با قلوبی مجروح و چشمانی اشکبار مصیبت عظمای شهادت سالار شهیدان (سلام الله علیه) و این مصیبت بزرگ را به امام زمان (ارواح العالمین فداه)،

ناوبری کتاب