از ساعت 1500 مورخه 15736 تعدادى در حدود دوهزار نفر از طرفداران جبهه ملى و مردم عادى در باغ طوطى شاه عبدالعظیم اجتماع نموده بودند. در ساعت 1545 جمعیت مزبور به دنبال مهندس مهدى بازرگان، دکتر سحابى و داریوش فروهر به تدریج داخل صحن شدند. پس از تقریباً یک ربع توقف در ساعت 1600 شخصى به نام اسلامى بنا به توصیه اکبر استاد شروع به خواندن زیارتنامه نمود و در خاتمه زیارتنامه، دعا نمود که متن دعا به شرح زیر بود:
خدایا مرجع عالیقدر ما به ناحق در تبعید بهسر میبرد، وسیله آزادى و مراجعت او را فراهم فرما، آمین. خدایا حضرت آیتالله طالقانى و منتظرى و عدهاى از بزرگان به ناحق در زندان میباشند، وسیله آزادى آنان را فراهم فرما، آمین.
خدایا جامعه ما به فساد کشیده شده و ملت ما گرفتار ظلم میباشد و دستهایى هستند که باعث ظلم و فساد هستند، ما را بر آنها مسلط فرما، آمین.
در خاتمه دعا چون نام آیتالله خمینى برده نشده بود، داریوش فروهر به اصغر جمعه اظهار میدارد بگویید نام خمینى را ببرند. اصغر جمعه موضوع را به خلیلیان میگوید که شخص اخیرالذکر امتناع میکند و در نتیجه خودش شعارى به نام خمینى میدهد و مردم آمین گفتند. آنگاه خلیلیان شروع به صلوات فرستادن به وسیله بلندگو را نمود و مردم را به آرامش و خروج از صحن دعوت نمود که به تدریج جمعیت خارج و از باغ طوطى به سر قبر ستارخان رفته و پس از خواندن فاتحه به طرف درب خروج رفته و در آنجا رهبران جبهه ملى خداحافظى و محل را ترک نمودند لیکن تعدادى در حدود 200 نفر دانشجو و دانشآموز به طرف سهراه امامزاده عبدالله رفتند و در آنجا شعارهایى داده و تظاهراتى نمودند که با دخالت پلیس عدهاى دستگیر و سایرین متفرق شدند.
نظریه شنبه: متانت افسران پلیس در حفظ نظم و متفرق نمودن محترمانه مردم موجب تعجب سران جبهه ملى گردید و از تظاهرات عده کوچکى از دانشجویان و دانشآموزان که خارج از کنترل آنها بوده ناراحت شدهاند.