اخیراً عدهاى به منظور دیدن حاج مرتضى تجریشى که از زندانیان آزاد شده به مناسبت روز 28 مرداد میباشد به منزل وى واقع در خیابان پامنار مقابل کلانترى 13 رفتهاند. از این افراد سید محسن امیر حسینی، صادق کاتوزیان، ابراهیم زارع نظری، حاج محمد مدیر شانهچی، محمد درویش، رحمانی، حاج حسین مهدیان، خنثى (از افراد جبهه ملی) و صادق اسلامى شناخته گردیدند.
جمعیتى که در آنجا حضور داشتند بیشتر از افراد جبهه ملی، نهضت آزادى و طرفداران خمینى بودند.
حاج مرتضى تجریشى در این مجلس از زندان و شکنجههایش و بازجوئیهائى که ازوى به عمل آوردهاند سخن میگفت و اظهار میداشت آقاى لاهوتى را آنقدر شلاق زده بودند که قادر به راه رفتن نبود و با نشیمن گاهش راه میرفت. آیتالله منتظرى این پیر مرد باتقوا را چنان سیلى به گوشش زده بودند که چرک و خون از گوشش میآمد"سعیدى بازجو در زندان اوین براى بار آخر مرا بازجویى میکرد، البته شنیدم اسم اصلى او میرفخرایى بود، او یک مدت رئیس ساواک شیراز بود، آدم خیلى چاقى بود و دستهاى بزرگى داشت. . . این شخص وقتى داشت مرا بازجویى میکرد چند تا سیلى محکم توى گوش من زد. اولین سیلى را که زد یک صداى عجیبى در گوشم ایجاد شد، گفتم: آخ گوشم پاره شد واو کلمه زشت و رکیکى را به کار برد، و همین سیلى سبب شد که پردة گوش چپم پاره شد و براى معالجه مدتى مرا بردند بیمارستان 501 ارتش و تا مدتها گرفتارش بودم، مرتب چرک میکرد و باید معالجه میکردم. . . الآن شنوایى گوش چپم کمتر از گوش راستم است"، آیتالله منتظری، خاطرات، ج1، ص 376. . ختنى ضمن بحثى که درباره مارکسیستها و کمونیستها با حاج مرتضى تجریشى داشت اظهار نمود چرا آیتالله خمینى با یک اعلامیه ما را تایید نکرده است ما که اینهمه کشته دادهایم و اضافه نمود چرا این سگهاى تودهایى از قبیل هدایتیها و لاشائیها در این مملکت گردانندهاند و در راس کارها قرار دارند؟ در جواب حاجى تجریشى گفت این سؤال تو را باید خصوصى جواب داد: ختنى سؤال کرد شنیدهام در زندان هنگام آزادى برگهایى به زندانیان میدهند و به زور میگویند اظهار ندامت بکنید. حاجى تجریشى گفت بله درست است به ما هم دادند ولى ما قبول نکردیم اما از