صفحه ۸۹۴

کرد که من دختر همسایه‌مان را معرفى کردم و یکبار هم در منزل ما با آن دختر چند دقیقه‌اى مواجه شد و سرانجام بواسطه بدى استخاره به هم خورد، یکبار هم می‌خواست براى کار ازدواج به کاشان به یکى از دوستانش تلفن بزند که به منزل ما مراجعه کرده تلفن کرد و اصرار داشت که خانواده ما براى خواستگارى به کاشان برود که یادم نیست که به چه نحوى به هم خورد. از دوستان ورفقاى ایشان چون در سطح من نیست و خیلى کم با او معاشر بوده‌ام اطلاع کاملى ندارم فقط آنچه را می‌توانم ناخوانا منعقد شده بود خواند و خیلى صریح از کار‌‌هاى آنان طرفدارى و جانبدارى می‌کرد. ناخوانا طرفدارى می‌کند و با طلاب اصفهانى و نجف‌آبادى رفاقت دارد و مخصوصاً از شیخ یوسف صانعى خیلى دم می‌زد که با او رفاقت دارم و مأنوس هستم و از سکناى ایشان درست خبر نداشتم و فکر می‌کردم که ساکن فیضیه باشد ولى امسال در این مراجعاتش متوجه شدم که ساکن مدرسه مرحوم آیت‌الله بروجردى مشهور به مدرسه خان است و آن طور که خودش اظهار می‌داشت اهل یکى از دهات اصفهان است و پدرش زراعت دارد.

س ـ ضمن تعیین پیشنهاد سید على موسوى گرمارودى علت و چگونگى معرفى میرلوحى جهت انجام موارد مورد نظر به گرمارودى چه بوده و اصولاً نحوه افکار و تمایلات سیاسى مشارالیه را مشخص و مذاکرات، مبادلات و اقداماتى که با یکدیگر یا بطور انفرادى انجام داده‌اید بنویسید؟

ج ـ پیشنهاد سید على موسوى گرمارودى مربوط به نوشتن خبر مدرسه فیضیه بود و آن طور که من بدست آوردم ایشان خیلى سخت به مجاهدین اظهار علاقه می‌کرد و حتى براى آنان شعرى سروده بود که در کلاس انشاء خواند و همان موجب تعطیل کردن آن کلاس از طرف رفقا شد و همان شعر را نیز در مسجد قائم قم که مجلس جشنى به مناسبت عید غدیر منعقد شده بود خواند و خیلى صریح از کار‌‌هاى آنان طرفدارى و جانبدارى می‌کرد و خیلى تمایل داشت که افکار آنان شیوع پیدا کند و آن طور که اخوى ایشان سید ابوالفضل موسوى براى ما اظهار می‌داشت می‌گفت اخوى من خیلى بی‌پرده هر کجا و با هر که می‌نشیند ازآنان تبلیغ و طرفدارى می‌کند و کار‌‌هاى آنها را ستایش می‌کند و روى این حساب افکار و تمایلات ایشان خیلى روشن است تا اینکه پس از بازگشت مشارالیه از فرانسه مطابق معمولى که هر هفته یک در میان جمعه قم می‌آمد براى آن کلاس و ناهار معمولاً منزل یکى از رفقاى کلاس می‌رفت، یک روز هم نوبت اینجانب شد و ناهار با آقاى عبدالحسین معزى که یکى از رفقاى کلاس بود منزل ما آمدند و در آنجا به من پیشنهاد کرد که جریان تظاهرات مدرسه فیضیه را براى من بنویسد که من به فرانسه بفرستم و من با اینکه مستدل با او صحبت کردم که این کار،

ناوبری کتاب