مورد بحث مجاز به ملاقات با او باشند موافقت گردد. موکول به نظر عالیستآقاى مهندس مصطفى ایزدى نویسنده دو جلد کتاب "فقیه عالیقدر" که در سال 53 به اتفاق جمعى از دانشجویان به دیدار ایشان در تبعیدگاه سقز رفته تصویرى از سقر و دیدار را ارائه میکند: "در پى تصمیم کمیسیون امنیت اجتماعى قم که مدرک آن آمد، در تاریخ 2091353 آیتالله منتظرى را از میان برادران ترک زبان خلخال به میان برادران اهل سنت در دل کردستان ـ شهر سقز ـ تبعیدکردند. آیتالله منتظرى در شهر سقز، که زمستانش به سختى سرد و از امکانات شهرى درمضیقه است، آخرین دوران تبعیدى خویش را گذراند. کوهستانى بودن سقز و عدم رسیدگى به امور رفاهى و نیازهاى شهرى مثل اکثر جاهاى ایران ـ به ویژه وضع بد آب آشامیدنى ـ زندگى را براى کسى که قسمت زیادى از عمرش را در هواى گرم قم گذرانده است، تا اندازهاى سخت نموده بود. از بدى آب و هوا که بگذریم اختلاف مذهب و زبان هم بر مشکلات میافزود و گویا قبلاً براى تنها ماندن آیتالله منتظرى در سقز برنامه هایى تهیه دیده بودند. چرا که با تمامى صمیمیت و گرمى که این مجاهد از خود نشان میداد و علاقه به وحدتى که داشت، هیچیک از برادران اهل تسنن در آغاز به دیدار او نیامدند. به هنگام مراجعت پیشواى مذهبى شهر سقز از مکة معظمه، آیتالله منتظرى به دیدن او رفت تا همبستگى ارزشمند مسلمانان را به اثبات برساند. مردم او را نمیشناختند، ولى او به آسانى و با محبت تمام با برادران اهل تسنن برخورد میکرد. آیتالله براى ادامة فعالیت اسلامى و مبارزاتى خود از همان شیوة همیشگى اش بهره برد: راهى مسجد گردید و با نماز و قرآن به مردم فهماند که چه باید کرد. در شهر سقز، شیعیان در اقلیت محسوسى هستند و عمدة شیعیان را کارمندان ادارات بویژه دخانیات و ارتشیان تشکیل میدهند. این شیعیان ـ که نوعاً فارس زبان هستند ـ مسجدى در سقز دارند به نام مسجد حسینیه. پایگاه هفت ماه افشاگرى و نشر علوم اسلامى به وسیلة آیتالله منتظرى همین مسجد حسینیه بود. نماز جماعت را خود در مسجد اقامه میکرد و طبق معمول در بین دو نماز یا پس از خاتمة نماز به تفسیر قرآن و بیان احکام اسلام میپرداخت. شبى که به اتفاق برادرانى چند از دانشگاه تبریز به دیدار او رفتیم و در شهر سراغ او را گرفتیم ما را به مسجد حسینیه هدایت کردند. او مشغول تفسیر قرآن براى عدة اندکى از شیعیان بود. برادرانم با کمال تعجب از من سؤال میکردند که در این اختناق شدید، خصوصاً در تبعید، چگونه ممکن است آیات سورة توبه، آن هم "فقاتلوا ائمة الکفر" تفسیر گردد. در جواب گفتم: آیتالله منتظرى را چه دیدهاید؟ او با صراحت تمام و شجاعت کم نظیر از نابود کردن سران کفر و از جنگ با سردمداران ظلم سخن میگفت، و چه زیبا با زبان ساده مثال میزد. در شهر سقز بود که من به آسانى او را مصرّ و مصمم به برپایى نماز جمعه دیدم. هرچند او را بارها و بارها به امامت جمعه دیده بودم اما نمیدانستم که این فرزند اسلام به نماز جمعه و اجتماعات اسلامى ـ سیاسى تا این اندازه اهمیت میدهد. جمعهاى بود که یک جمع پنج نفرى در سقز به خدمتش رسیدیم. وقتى ظهر شد به سادگى گفت: "احمد را صدا میزنیم تا هفت نفر شویم و نماز جمعه اقامه کنیم. " احمد پسرش را صدا زد و یک جمع هفت نفرى براى اداى نماز جمعه به جماعت قیام کردند و امام در دو خطبة نمازش از وضع دانشگاهها و مسئولیت دانشجو در آن زمان و حرفهاى دیگر برایمان سخن گفت ـ مطالبى که در آن موقع برایمان مفید بود و بیش از همیشه و همه چیز بدانها نیازمند بودیم. در سقز با وجودى که با شاگردان و دوستداران خود فاصله داشت و از نظر مذهب و زبان هم اختلاف وجود داشت، ساواک جنایتکار از وحشت دیدار مردم با او آرام نداشت. لذا دستور تصمیمگیرى در این زمینه را از مرکز خواستار شدند. "، رک: همان، ج1، ص 182 ـ 180. . برابر نظریه اقدام گردد.