صفحه ۸۶۱

روایت (13)

انتقال از خلخال به سقز آخرین تبعیدگاه (20/ 9/ 1353)

پس از گزارشات متعدد ساواک و ابراز نگرانى از نفوذ آیت‌الله منتظرى درمردم شهر خلخال، براى فشار آوردن بیشتر بر ایشان و جلوگیرى از فعالیت‌‌هاى سیاسى ـ فرهنگى در مناطق تبعیدى براى بار چندم تبعیدگاه تغییر یافته و محل اقامت اجبارى ایشان را سقز انتخاب کردند تا با توجه به تفاوت فرهنگى و مذهبى آن شهر از ادامه فعالیت‌‌ها جلوگیرى شود؛ با توجه به روحیه ایشان چون گذشته این تغییر مکان هم بی‌ثمر و بی‌اثر بود، براى این که آیت‌الله منتظرى علاوه بر ارتباط با شیعیانى که به عنوان مهاجر در آن شهر سکونت داشتند، با علما و طلاب اهل سنت رابطه حسنه‌اى برقرار می‌‌‌‌‌‌کند، (س ش 328).

در یکى از اسناد، تلگرافى که آیت‌الله منتظرى در بدو ورود به سقز خطاب به وزیر دادگسترى وقت ارسال کرده مشاهده می‌‌‌‌‌‌شود که در آن ضمن اشاره به گزارش‌‌هاى غلط مأموران، انتقال خویش و آوارگى از این شهر به آن شهر را موجب عکس‌العمل از سوى عده‌اى می‌‌‌‌‌‌داند، (س ش 329).

پس از درگذشت آیت‌الله غفارى در زندان اعلامیه‌اى از سوى جامعه روحانیت مترقى ایران منتشر و ضمن اشاره به این حادثه، به عنوان اعتراض به اعمال رژیم نسبت به دانشجویان و دانشگاه‌‌ها و روشنفکران چون دکتر شریعتى و شکنجه‌‌هاى بی‌رحمانه و تبعید آقایانى چون: منتظری، ربانى شیرازى و دهها تن به دلیل اعتراض به استثمار و غارت ملت توسط آمریکا و اسرائیل، به مدت 2روز دروس حوزه را تعطیل می‌‌‌‌‌‌کنند، (س ش 331).

در سند دیگرى با موضوع جنایات و مفاسد رژیم شاه در 15خرداد و جشن‌‌هاى 2500 ساله، به بازداشت و تبعید آیت‌الله منتظرى و دیگران اعتراض شده است، (س‌ش 334).

در سقز هم مانند دیگر مناطق تبعیدى به جز مردم همان شهر، از شهرهاى دیگرى افرادى جهت دیدار با آیت‌الله منتظرى به سقز سفر می‌‌‌‌‌‌کنند؛ (از جمله آیت‌الله شهید مرتضى مطهری)، که ساواک را بر آن می‌‌‌‌‌‌دارد که براى جلوگیرى از خطرات و مضرات احتمالى ناشى از ارتباط افراد از شهرستانهاى مختلف، نظریه دهد که تنها بستگان درجه یک نسبى و سببى مجاز به ملاقات باشند، (س ش 330، 332، 337).

على رغم تمام گرفتاری‌‌ها و انتقال از مکانى به مکان دیگر، مراجعه و عنایت مردم در امور شرعى و سیاسى به آیت‌الله منتظرى بیشتر شده و ایشان در جمع عده‌اى از روحانیون به عنوان نماینده آیت‌الله خمینى در تهران و شهرستانها تعیین می‌‌‌‌‌‌شود که مورد مراجعة مقلدان امام خمینى باشد، (س ش 335).

ناوبری کتاب