صفحه ۸۲۰

به: مدیریت کل اداره سوم/312فقیه عالقیدر، ج1، ص164. تاریخ: 15253 از: ساواک قم شماره: 424/21 درباره شیخ حسینعلى منتظرى فرزند حاج علی

اخیراً فرماندارى شهرستان طبس طى نامه شماره 8/هـ 1253 که گیرنده آن بفرماندارى قم نیز ارسال گردیده از استاندارى خراسان تقاضاى تغییر محل اقامت اجبارى نامبرده بالا را نموده و سکونت وى را در آن شهرستان به علت تأثیر در روحیه مردم"کم‌کم ماه رمضان شد، مسجد جامع طبس روبروى مدرسه دومنار بود و آقاى زجاجى در آنجا نماز جماعت مى‌خواند، من هم مى‌رفتم پشت سر ایشان نماز مى‌خواندم، ایشان صبحها براى نماز نمى‌آمد، گفتم چرا شما صبحها نمى‌آیید؟ گفت من حال ندارم صبحها بیایم. بنا شد من صبحها به جاى ایشان نماز جماعت بخوانم، بعد از نماز هم شروع کردم به صحبت‌کردن، کم‌کم افراد جمع شدند. مردم سحرها سحریشان را مى‌خوردند و اول اذان مى‌آمدند براى نماز، از چهارپنج کیلومتر اطراف با چرخ و موتور در نماز شرکت مى‌کردند، کم‌کم جمعیت نماز خیلى زیاد شد. یک روز راجع به فضیلت نماز جمعه صحبت کردم و روایات آن را خواندم، بعد با آقاى زجاجى صحبت کردم که ایشان نماز جمعه شروع کنند، ایشان گفتند من تابه حال نماز جمعه نخوانده‌ام خود شما بخوانید، شیخ سالم و سلیم‌النفسى بود، بالاخره نماز جمعه را شروع کردیم، کم‌کم خیلى شلوغ شد، سه‌چهار هزار نفر از شهر و دهات اطراف مى‌آمدند، یک عصایى دستم مى‌گرفتم و در خطبه‌ها هم مسائل سیاسى روز را مى‌گفتم و این براى مردم خیلى جالب بود و تازگى داشت، پلیسها هم لباس شخصى مى‌پوشیدند و در نماز شرکت مى‌کردند، پلیسهاى آنجا اکثرا افراد سالمى بودند. گاهى افراد براى دیدن من مى‌آمدند راه را بلد نبودند شب و نصف شب مى‌رسیدند پلیسها آنها را راهنمایى مى‌کردند، آنها را سوار موتور مى‌کردند تا منزل مى‌رساندند، خلاصه افراد مختلف و از قشرهاى مختلف به این نماز جمعه علاقه‌مند شده بودند و در آن شرکت مى‌کردند؛ افراد مختلف در طول روز مى‌آمدند مساله مى‌پرسیدند. آن ماه رمضان خیلى پربرکت بود، من آنجا خیلى با مردم خودمانى شده بودم، صبحها مى‌رفتم نان مى‌گرفتم در شهر قدم مى‌زدم، گاهى پیاده تا باغ گلشن که دو سه کیلومترى شهر بود مى‌رفتم و در آنجا با جوانها صحبت مى‌کردم و گرم مى‌گرفتم. در مدرسه علمیه درس خارج شروع کردم، هفت‌هشت نفر از روحانیون آنجا که سوادشان هم بد نبود در آن درس شرکت مى‌کردند، به طلبه‌ها هم شهریه مى‌دادم"، آیت‌الله منتظری، خاطرات، ج1، ص299 ـ 298. ساده دل به مصلحت ندانسته است. فرماندارى شهرستان قم نیز رونوشت نامه فوق‌الذکر را جهت اظهار نظر در مورد تغییر محل اقامت اجبارى شخص منظور به این ساواک ارسال داشته که فتوکپى آن به پیوست تقدیم می‌گردد.

مقرر فرمائید پس از بررسی‌هاى لازم نظریه عالى را در مورد تغییر محل تبعید مشارالیه

ناوبری کتاب