و با آقایان همکارى کنم و در جلسات آنان نیز حتىالمقدور شرکت کنم ولى عضویت رسمى را صلاح نمىدانم، و بلکه اگر عضو رسمى باشم از بسیارى از همکاریها باز خواهم ماند، لذا چنانچه صلاح بدانید مرا از قبول عضویت رسمى معذور بدارید. والسلام علیکم و ادامالله ظلکم.
عضویت رسمى به این معنى نیست که جنابعالى در تمام جلسات حاضر باشید بلکه مطالب با مشورت شما انجام گیرد، و بودن جنابعالى به مصلحت اسلام و ملت است ولى اختیار با خود شماست، هر طور صلاح مىدانید عمل فرمایید. والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته.
بعد از این قضیه من شبها مىرفتم در جلسات آقایان شرکت مىکردم به عنوان مستمع آزاد اما نظر هم مىدادم، یک شب من یادم هست براى یک موضوعى صحبت شد دیدم همه کارها را بین خودشان تقسیم مىکنند، در آن وقت تقریبا مرحوم آیتالله دکتر بهشتى سخنگو و کارگردان بود، آقایان مهندس بازرگان، دکتر یزدى، قطبزاده، بنىصدر و آیتالله طالقانى هم جزو شوراى انقلاب بودند، البته آقاى طالقانى در جلسات کم شرکت مىکردند، آقاى طالقانى در مجلس خبرگان هم کم شرکت مىکرد، عضو رسمى بودند ولى مرتب شرکت نمىکردند، شبى من به مرحوم آقاى بهشتى گفتم: مگر شما دهدوازده نفر فقط مغزهاى متفکر این کشور هستید، دیگر در این کشور آدم نیست که همه مسائل را به یکدیگر محول مىکنید که در نتیجه کارها متراکم مىشوند و بسا بعضى زمین مىمانند! گفتند: آخه چه کسى هست؟ گفتم: من براى شما مىشمارم، ایشان گفتند: ما چند نفر مهندس براى فلان کار مىخواهیم، من بیست و هفت نفر مهندس به ایشان اسم دادم که مىتوانستند در انجام آن کار کمک کنند.
مرحوم محمد ما به مناسبتى مىگفت بعضیها خیال مىکنند در کشور آدم نیست و قحطالرجال است، ولى در کشور قحطالرجال نیست در کشور جهلالرجال است، در کشور ما این همه نیروهاى انقلابى و فهمیده وجود دارد آخر محصورکردن همه کارها در چهارپنج نفر کار درستى نیست".