روایت آیتالله منتظرى از سفر خود به پاریس براى دیدار با امام خمینى و مشاهدات خود از محل اقامت امامآیت الله منتظری، خاطرات، ج1، ص 421 ـ 418.
"س: شما به تنهایى به پاریس عزیمت کردید یا افراد دیگرى نیز شما را همراهى مىکردند؟
ج: آقاى امینى هم همراه ما بود، به علاوه در آن وقت محمد در پاریس همراه امام بود و مادرش چندین سال بود که او را ندیده بود مادرش را هم بردم که او را ببیند چون پیش بینى نمىشد که انقلاب به این سرعت پیروز شود و محمد به ایران بیاید، دختر کوچکم سعیده هم بود، تا هواپیماى ما در فرودگاه پاریس به زمین نشست دیدیم آقاى قطب زاده پهلوى هواپیما پیدایش شد، بعد هم محمد را دیدیم و بعد دیدیم حدود دوهزار نفر دانشجو و ایرانیهایى که آنجا بودند به استقبال ما آمدهاند.
س: خبر عزیمت حضرتعالى به پاریس را چه کسى به دانشجویان داده بود؟ و برخورد پلیس فرانسه با شما چگونه بود؟
ج: تلفنها در آن وقت مرتب برقرار بود، آقاى شجاع فرد و آقاى شریعتى اردستانى (محمدحسین) مرتب در کنار تلفن بودند و با پاریس تماس مىگرفتند و مسائل انقلاب رد و بدل مىشد، در همان فرودگاه پاریس بى بى سى با من مصاحبه کرد و گفت تعداد زیادى با علم و کتل آمدهاند به استقبال ایشان، در آنجا هم هر جا مىرفتیم افرادى از پلیس به دنبال ما بودند، در آن منزلى هم که بودیم به عنوان یک شخصیت اطراف آن را پلیس مراقبت مىکرد، حتى ما مىخواستیم برویم کاخ ورساى یا کلیساى نوتردام دوپاغى در پاریس را ببینیم پلیس ما را همراهى مىکرد، گاهى هم من با آنها به انگلیسى صحبت مىکردم ناراحت مىشدند چون فرانسویها ذاتا با انگلیسیها خوب نیستند.
س: البته این سئوال ممکن است مقدارى خارج از موضوع باشد ولى حضرتعالى اولین بار که رو در رو و مستقیم چهره تمدن غرب را دیدید آن را چگونه یافتید؟
ج: من خیلى چیز تازه اى ندیدم، خیلى بىبند و بارتر از تهران آن روز خودمان نبودند، تمدنش هم خیلى چیز تازه اى نداشت فقط بعضى چیزها را من هنوز ندیده بودم که آنجا مىدیدم، مثلا متروى پاریس در نظر ما چیز جالبى بود، کاخ ورساى در پنج فرسخى پاریس هم دیدنى بود، معروف بود کار ساختمان آن در زمان لویى چهاردهم شروع شده و در زمان لویى