هم نشسته بود و بالاخره سه پیام براى آیت الله خمینى داشتند، وقتى من صحبتهاى او را براى آیت الله خمینى گفتم ایشان تعجب کردند. خلاصه صحبتهاى او در چند محور بود، یکى اینکه به آقاى خمینى بگویید شما فرموده اید شرکت نفت اعتصاب کنند، آنها هم اعتصاب کردند ولى نفت هم مصرف داخلى دارد و هم مصرف خارجى، پس فردا زمستان اگر نفت نباشد در روستاها مردم خودمان از سرما مى میرند، آن وقت مردم به شما و روحانیت بدبین مى شوند، مصلحت این است که شما تولید نفت را خودتان زیر نظر بگیرید و به اندازه مصرف داخلى تولید کنید که مردم از همین اول به شما و روحانیت و انقلاب بدبین نشوند؛ دوم اینکه ما در این مدت تجربه خیلى داشته ایم، مواظب باشید کمونیستها در کار شما رخنه نکنند، شما به خاطر دین و مذهب دارید فعالیت مى کنید همان نیروهاى مذهبى را داشته باشید کافى است، قیام شما یک قیام مقدس است ما هم به آن احترام مى گذاریم ولى این کمونیستها از پشت خنجر مى زنند مواظب آنها باشید؛ پیشنهاد دیگرى که داشت این بود که مى گفت: شما آخوندها چرا پول را صرف اشخاص مى کنید، با این پولهایى که از وجوهات به دست شما مى رسد موسسات مذهبى، دینى و اقتصادى درست کنید، با این کار هم اصل سرمایه محفوظ مى ماند و هم با درآمد آن مى توانید حوزه ها را اداره کنید. این خلاصه کلام مقدم بود در آن جلسه، البته خیلى با احترام و مودب حرف مى زد و خیلى دوستانه این حرفها را بیان کرد.
هنگامى که در پاریس خدمت امام رسیدم صحبتهاى مقدم را براى ایشان نقل کردم ایشان خیلى تعجب کردند، گفتند: عجب! مقدم این حرفها را گفت! بعد در همان جا به آقاى مهندس بازرگان و آقاى هاشمى پیغام دادند که به کار شرکت نفت نظارت بکنند و به اندازه مصرف داخلى تولید کنند.
س: به نظر شما انگیزه مقدم که در آن زمان ریاست ساواک را به عهده داشت از این ملاقات چه بود؟
ج: البته خوب این روشن است که انقلاب داشت به پیروزى مى رسید، از طرف دیگر تیپهاى اینها فرق مى کرد، مثلا نصیرى یک خصوصیاتى داشت مقدم یک جور خصوصیات دیگرى، مقدم خودش مى گفت من سابقا طلبه بوده ام، از صحبتهایش هم پیدا بود که مقدارى درس طلبگى خوانده، یک عرق مذهبى هم داشت، با کمونیستها خیلى بد بود و براى روحانیت احترام قائل بود؛ یک داستان را آقاى قاضى خرم آبادى نقل مى کرد و مى گفت: قبل از انقلاب که من در