انتظامى به مردم گفتند که حضرت آیتالله منتظرى ساعتى پیش، آزاد شدهاند"و بالاخره مرا خیلى محترمانه سوار ماشین کردند و آوردند قم تحویل دادند و رفتند؛ آیتالله طالقانى را هم از زندان قصر آزاد کردند"، آیتالله منتظری، همان، ج1، ص 399. و همراه چند تن از مأموران با یک اتومبیل زندان را ترک کردهاند و احتمالاً به قم رفتهاند. اما مردم معتقد بودند که مأموران، مخصوصاً این حرفها را میزنند تا بعد از متفرق شدن آنها آیتالله منتظرى را آزاد کنند. گروهى نیز میگفتند که شاید ایشان را خیال ندارند که آزاد کنند. ناباورى جمعیت وقتى به اوج خود رسید که مطلع شد دختر و داماد حضرت آیتالله منتظرى و نیز یکى از دوستان ایشان، از وضع حضرت آیتالله اظهار بیاطلاعى میکنند. سرانجام در حدود 11 شب، مردم از مقابل زندان اوین به تدریج متفرق شدند. (س ش427)