صفحه ۷۹

شهربانى اصفهان از: شهربانى استان اصفهانسیر مبارزات امام خمینى به روایت اسناد شهربانی، ج1، ص 391. تاریخ:6243 به: شهربانى کل کشور تیمسار ریاست اداره اطلاعات شماره: 5ـ1054ـ1ـ5 موضوع: اشخاصى که به قم عزیمت نموده‌اند پیرو5ـ1054ـ1ـ5ـ2243 از اصفهان سه گروه به شرح زیر به قم عزیمت نموده‌اند. گزارش شهربانى از حضور حدود 400 نفر از اصفهان در قم براى دیدار آیت‌الله خمینی: رک: امام خمینى به روایت اسناد شهربانی، ج 1، ص 377.

1- گروه اول به سرپرستى حاج آقا حسین خادمى به اتفاق چند نفر از بازاریها و تعدادى از طلاب علوم دینى مدرسه صدر

2- گروه دوم به سرپرستى حاج شیخ عباسعلى ادیب و تعدادى از طلاب علوم دینى

3- گروه سوم به سرپرستى سید جمال مهرى واعظ و حاج آقا فخر کلباسى واعظ و تعدادى از طلاب علوم دینى و وعاظ

اشخاصى که بین آنها شناخته شده حاج ابوالقاسم معزى واعظ ـ شیخ حسین خادمى تلواژکانى پیشنماز ـ مصطفى ابطحى واعظ ـ شیخ محمدتقى فشارکى پیشمناز هیئت‌هائى از نجف‌آباد به سرپرستى شیخ حسینعلى منتظریدربارة بازگشت آیت‌الله خمینى به قم پس از آزادى و بازدید مردم از ایشان آیت‌الله منتظرى می‌گوید: "س: آزادى امام خمینى از حصر قیطریه چگونه بود، و آیا آزادى ایشان نتیجه فشار افکار عمومى در داخل بود یا اینکه از خارج هم توسط مخالفین شاه تلاشى در این زمینه صورت مى گرفت و یا عوامل دیگرى در این قضیه موثر بوده است؟ ج: من از تبلیغات خارج اطلاعى ندارم ولى افکار عمومى داخل شدیدا علیه دستگاه بود، مردم همه ناراحت بودند؛ شاید رژیم هم خیال مى کرد چندین ماه که ایشان را آنجا نگاه داشته است ایشان قانع شده باشند و دیگر به مبارزه ادامه ندهند، و از طرف دیگر دستگاه با آزادى ایشان افکار عمومى را به طرف خود جلب کرده باشد. بالاخره شبانه ایشان را به قم آوردند، در آن شب من و جمعى از دوستان در صفائیه مهمان یکى از رفقا بودیم که خبر رسید ایشان را به قم آورده اند، همه از خوشحالى رفتیم و دیدیم جمعیت سرازیر منزل ایشان شده اند. به محض اینکه ایشان را پس از ده ماه حبس و حصر در مورخه18143 آوردند یادم هست دکتر صدر که وزیر کشور بود آمد قم، تقریبا به دنبال ایشان آمده بود و دستور داد آن منطقه و کوچه هاى اطراف را چراغهاى نورانى نصب کنند، بعد هم خودش جلوى آقاى خمینى نشسته بود و مى گفت آقا شما هر امر و نظرى داشته باشید بفرمایید تا نظر شما اجرا شود، گویا مى خواست دلجویى بکند -دکتر صدر پسر صدرالاشراف بود و اینها از اطراف محلات بودند و با خمینى‌ها نزدیک بودند، آقاى خمینى هم خانواده آنها را مى شناخت، صدرالاشراف نسبتا آدم خوش نامى هم بود، آن وقت این دکتر صدر مثل اینکه تازه وزیر کشور شده بود- بالاخره او دنبال امام آمد قم خیلى تواضع مى کرد و شاید در ذهنشان این بود که آقاى خمینى مدتى آنجا مانده خسته شده و حالا اگر مقدارى تواضع و کرنش بکنند ایشان دیگر دنبال قضایا را رها مى‌کند، تا اینکه ایشان پس از ملاقات با خانواده شهداى پانزده خرداد و شنیدن فجایعى که دولتیها به بار آورده بودند آن سخنرانى کوبنده را راجع به پانزده خرداد کردند و این سخنرانى تقریباً تمام رشته هاى آنها را پنبه کرد و این خلاف انتظار آنان بود و حتى شنیدم که پاکروان گفته بود بنا نبود که ایشان این جور تندى بکند. علماى شهرستانها گروه گروه به دیدن ایشان مى آمدند، نه فقط علما بلکه مردم هم در اکیپهاى پانصد نفرى، هزارنفرى از همه شهرها مى آمدند، از مشهد از تهران از اصفهان؛ یک بار یادم هست مرحوم آقاى خادمى با مرحوم گازر که از تجار اصفهان بود آمده بودند به دیدار آیت الله خمینى و بنا بود آیت الله خمینى بیایند بازدید ایشان، منزل ما را معین کردند، منزل ما طرف خاکفرج بود، شب آمدند آنجا منزل ما بازدید ایشان. . . ؛ خلاصه آن روزها فعالیت خیلى زیاد بود، به مناسبتهاى مختلف اعلامیه صادر مى شد. من و مرحوم آقاى ربانى شیرازى و بعضى از افراد جامعه مدرسین در این مسائل فعال بودیم، بخصوص مرحوم محمد ما براى امضاگرفتن خیلى جسور بود، من متاسفانه این چیزها را نگهدارى و یادداشت نکردم، شاید کسانى باشند که اعلامیه هاى آن روزها را جمع‌آورى و آن جریانات را یادداشت کرده باشند. "، ج1، ص 246 ـ 245. و شیخ نعمت‌الله صالحى و از خوراسگان به سرپرستى شیخ احمد

ناوبری کتاب