بعدازظهر روز 10650 در مغازه کتابفروشى شیخ احمد آذرى نامبرده بالا در حضور حسن فرزند آذرى و یک طلبه دیگر اظهار داشت من با شیخ حسینعلى منتظرى و خانوادهاش دوستى و ارتباط نزدیک دارم چون هر دواهل یک شهر و با هم از کوچکى بزرگ شدهایم و افزود که فرزند منتظرى منحرف شده و با چریکها و عناصر تند تماس دارد درس اقتصاد را در زندان از مهندس بازرگان و غیره آموخته و حتى پدرش با اینکه انقلابى است با روش وى موافق نیست چون میگوید محمدعلى از مسیر روحانیت خارج شده و راه دیگرى را در پیش گرفته مثلاً در چند وقت قبل مادرش در نجفآباد چند دختر را در نظر گرفته بود تا یکى را براى ازدواج انتخاب کند ولى او حاضر نشد وقتى ما علت عدم ازدواج را پرسیدیم فوراً اسامى چند نفر از رجال سیاسى دنیا را برد و گفت اینها هیچکدام ازدواج نکردند زیرا ازدواج مانع پیشرفت کارهاى ما است قادرى اضافه کرد که اخیراً مدارکى از پسر منتظرى گرفتند که مربوط به چریکها و دانشجویان بوده و تند و داغ است و این مطلب اتهام و تهمت هم نیست فعلاً وى در این راه است مگر در آینده به راه راست برگردد. قادرى افزود شایع است که پسر منتظرى را دستگیر کردند ولى حقیقت ندارد چون ما چند نفر از رجال و بزرگان را واسطه قرار دادیم تحقیق کردند معلوم شد هنوز دستگیر نشده و در تهران هر منزلى که در آن تردد داشته رفتند و بازرسى کردند ولى او را پیدا نکردند و ضمناً چند خانه هم در قم بوده که احتمال میدادند محمدعلى در آنجا باشد بازدید کردند و چیزى به دست نیاوردند سپس اظهار داشت که با پدرش و مادرش صحبت کردم به طورى که از حرفهاى مادرش استفاده میشد کلاً معلوم است که هیچ اطلاعى از پسرش ندارد ولى پدرش بعید نیست اطلاع داشته باشد چون هر وقت میگوییم از محمد چه خبر؟ میگوید چه میدانم من اطلاعى ندارم.
قادرى اضافه کرد من چند روز قبل که نجفآباد بودم به شیخ حسینعلى منتظرى گفتم شما