ساواک اصفهان اعلام گردید ضمن مراقبت دقیق از وى ترتیبى داده شود هر پانزده روز یک بار رئیس بخش امنیت داخلى در منزل منتظرى با او ملاقات و چنانچه مطالبى دارد عنوان کند و به منظور تضعیف نامبرده به نحو کاملاً غیر محسوس شایع نمایند که با ساواک همکارى دارد. اینک ساواک اصفهان اعلام میدارد روز 28449 رئیس بخش امنیت داخلى آن ساواک به نجفآباد عزیمت و در حضور سه نفر از طلاب محلى به مدت دو ساعت در زمینههاى مختلف از جمله بهائیت مذاکره نموده و مذاکرات به نحوى صورت گرفته که در بین حاضرین وانمود شد مشارالیه مورد حمایت دستگاه بوده و ارتباط نیز با ساواک دارد. نامبرده در این ملاقات اظهار داشته یکى از ناراحتیهاى او که با تیمسار مقدم هم مذاکره نموده اینست که در ایران به بعضى از بهائیان مشاغل حساس سپرده شده و این امر باعث بدبینى مردم میگردد. مراتب استحضاراً معروض میگردد.
به ساواک اصفهان اعلام گردد این ملاقاتها پیگیرى شود بنحوى که هم نامبرده بیشتر جذب گردد و این توهم در مردم ایجاد شود که بطرف دستگاه گرایش داردتصویر توطئه ساواک براى تخریب وجه سیاسى از زبان آیتالله منتظری: "بعد از اینکه مدتى در نجفآباد ماندم، دیدم سیاست آنها عوض شده و هر دوسه هفته یکبار تعدادى از مامورین و مسئولین ساواک به عنوان دیدن به منزل من مىآمدند، خیلى هم گرم مىگرفتند و راجع به اوضاع کشور حرف مىزدند، مىگفتند جناب سرهنگ صدقى(رئیس ساواک اصفهان در آن زمان) سلام رسانده، جناب تیمسار مقدم(رئیس اداره سوم ساواک) سلام مىرسانند، یک روز عید یک تابلویى به عنوان هدیه آورده بودند که در وسط آن یاالله نوشته شده بود، من از این رفت وآمدها خوشم نمىآمد اما خوب آنها مىآمدند. من هم از فرصت استفاده کرده و مرتب آنها را نصیحت مىکردم، مىگفتم: شما کارهایى مىکنید که عاقلانه نیست مثلاً شما رساله آقاى خمینى را که قیمت آن دهبیست تومان بوده قاچاق کردهاید الان قیمت آن به سیصد چهارصد تومان رسیده، ولى مقلدهاى ایشان به هر وسیلهاى که شده آن را تهیه مىکنند و از ایشان تقلید مىکنند. من موضع نصیحتى در مقابل آنها مىگرفتم چون احتمال اثر مىدادم، یک بار هم در تهران به تیمسار مقدم گفتم: شما کسانى را که براى سلامتى آقاى خمینى صلوات فرستادهاند گرفتهاید و اذیت کردهاید، آخر این چه کارى است خوب آنها هم لج مىکنند و با شما درمىافتند، اصلا کارهاى شما یک جورى است که مردم را تحریک مىکند، شما باید وسعت نظر داشته باشید بالاخره آیتالله خمینى یک مرجع تقلید است، تقلید از او جرم نیست که مردم را به این شکل اذیت مىکنید. گاهى اینها مىآمدند در مسجد پشت سر من نماز هم مىخواندند، بعضى وقتها این حرکات را انجام مىدادند که وانمود کنند این فرد از خود ماست، مثلاً یک فردى بود داروفروش به اسم آقاى حاج حسین شایگان ـ خدا بیامرزدش مرحوم شد ـ او را به خاطر پخش نوار مرحوم امام بازداشت کردند و مدتى در قزلقلعه بود و سپس آزاد شد. آنها پس از آزادکردن او از زندان مرتب مىرفتند در مغازه او مىخواستند بدنامش کنند که بله این هم ساواکى شده است، ولى من مىدانستم که او ساواکى نشده است، آنها از این حربه گاهى استفاده مىکردند"، خاطرات، ج1، ص288 ـ 286. .