اعتراض به سرمایهگذارى سرمایهداران آمریکایى در ایرانآیتالله منتظری، خاطرات، ج1، ص370ـ367؛ بررسى و تحلیلى از نهضت امام خمینی، ج2، ص 538ـ534؛ براى اطلاع از حمایت آیتالله خمینى در نجف از این اعلامیه: رک، بررسى و تحلیلى از نهضت امام خمینی، ج2، ص 653 ـ 652.
"س: گویا حضرتعالى در ارتباط با سرمایهگذارى آمریکا در ایران و مخالفتهایى که در این زمینه صورت مىگرفت براى چندمین بار از سوى رژیم شاه بازداشت شدید و هنگام شهادت مرحوم آیتالله سعیدى در زندان قزلقلعه بسر مىبردید، اگر اطلاعاتى راجع به چگونگى و جزئیات این قضیه دارید بفرمایید.
ج: قضیه به این شکل بود که 35 نفر از سرمایهداران آمریکا بنا بود بیایند در ایران سرمایهگذارى کنند، در آن زمان اختناق در ایران خیلى شدید بود و آیتالله خمینى در تبعید بسر مىبردند؛ من و آقاى ربانى شیرازى زیر کرسى خانه ما در خاکفرج نشسته بودیم، گفتیم اینکه نمىشود آمریکاییها بیایند در ایران سرمایهگذارى کنند و هیچ کس هیچ چیز نگوید، ما با هم نشستیم یک اعلامیه تنظیم کردیم به اسم حوزة علمیه، خیلى اعلامیة خوبى هم بود، نمىدانم الان نسخههایى از آن جایى هست یا نه، خیلى چیز خوبى بود، بعد آن را با یک دستگاه خیلى ابتدایى پلى کپى کردیم، با دستگاهى که مرحوم محمد درست کرده بود در 500 نسخه در خانة یکى از همسایهها پلىکپى کردیم و به جاهاى حساسى فرستادیم و خواص از آن مطلع شدند و اثر خوبى هم داشت. یک وقت دیدیم آقاى سعیدى از تهران آمد و گفت: این اعلامیة شما خیلى چیز خوبى بود اما حیف امضا نداشت، اعتبار اعلامیه به امضاى آن است، خوب بود زیر آن را امضا مىکردید. گفتم: آقاى سعیدى، من آدمى نیستم که بترسم ولى اگر من به تنهایى امضا کنم اثرش کم است، اگر امضاى ده نفر از اساتید زیر این اعلامیه باشد خیلى بیشتر موثر خواهد بود، شما برو با چند نفر دیگر صحبت کن تا حاضر شوند امضا کنند آن وقت اعلامیه را با امضا منتشر مىکنیم، گفت: من الان مىروم امضا مىگیرم. خلاصه ایشان رفت، اما گویا کسى امضا نکرده بود، بالاخره خود ایشان رفته بود و یک چیز کوتاهى در هفت هشت سطر در این ارتباط نوشته بود و خودش به تنهایى امضا کرده بود و با پست براى جاهاى مختلف فرستاده بود، یک نسخه از آن هم براى من آمد؛ در همین ارتباط ایشان را دستگیر کردند و به شهادت رساندند.
آنها دیده بودند که ممکن است پس از شهادت ایشان سروصدایى بشود قبل از اینکه کسى این