عالم پرور شده بود؛ با عنایت به شناختى که از مقام علمى و تقواى استادش آیتالله خمینى داشت از پیشگامان هدایت گر اعلام و اعلان مرجعیت آیتالله خمینى و در این مقطع چند حرکت از سوى ایشان گاه به تنهایى و گاهى به همراه دیگران صورت گرفت:
الف: ارسال نامه به علماى بلاد که ضمن تسلیت درگذشت آیتالله محسن حکیم، عقیده خویش را در تعیُّن مرجعیت آیتالله خمینى ابراز میدارد، این نامهها توسط آیتالله منتظرى به تنهایى امضاء شده است که از جمله نامه ایشان به آیتالله اشرفى اصفهانى در کرمانشاه و آیتالله خادمى در اصفهان را میتوان نام برد، (س ش 188ـ 187).
ب: ارسال تلگرام به امام خمینى در پى ارتحال آیتالله حکیم که این سنخ عملکرد در حوزه در غالب موارد یعنى گیرنده تلگرام پس از مرجعِ فوت شده، در مظانّ مرجعیت است. برخى از امضاکنندگان این تلگرامها خود جداگانه مرجعیت آیتالله خمینى را شهادت دادهاند. از برخى اسناد بدست میآید که رهبرى این حرکت هم از سوى آیتالله منتظرى به همراهى مرحوم ربانیشیرازى بوده است و ساواک در گزارشها حساسیت خود را بر روى این بخش را به خوبى منعکس کرده است، (س ش192ـ191).
ج: اعلام صریح نظریه اعلمیت آیتالله خمینى راه کار سوم بود:
1ـ در این مرحله آیتالله منتظرى و آیتالله ربانى شیرازى پیش قدم شده و خود اعلامیهاى را درباره اعلمیت ایشان صادر کردند، در این اعلامیه پس از اشاره به واقعه درگذشت شیخ انصارى و چگونگى اعلام مرجعیت میرزاى شیرازى که از شاگردان شیخ محسوب میشد، وضعیت فعلى را به تصویر کشیدهاند که فردى باید انتخاب شود که: مدیر، روشن بین و واقف به مصالح اسلام و مسلمین باشد و نباید گذاشت دیگران افرادى را به عنوان مرجعیت بر ما تحمیل نمایند و خود ما باید سرنوشت خود را تعیین کنیم؛ فردى که لایقتر و اصلح به حال مسلمین است. سپس نظریه حوزه علمیه قم را با توجه به وضع روز و موقعیت خطیر مسلمانان بر اعلمیت امام خمینى اعلام و از مردم میخواهند که از ایشان تقلید نمایند تا با وحدت و یکپارچگى در اعتلاى اسلام و دفع مفاسد کوشیده شود، (س ش 194)
با توجه به این متن و متنى که خواهد آمد هم براى نگارنده و هم برخى دیگر این شبهه مطرح میشد که آیا بزرگانى چون آقاى منتظرى و مرحوم ربانى شیرازى که خود صاحب فتوا بودند و فتاوا و مبانى علمى بزرگان قم و نجف را دیده بودند آیا اعلام اعلمیت آیتالله