آزادى از تبعید وحرکت به سوى قمآیتالله منتظری، خاطرات، ج1، ص276 ـ 275.
"روزى آمدند گفتند مدت تبعید شما که سه ماه بوده تمام شده و مىتوانید برگردید. جالب این که من در همان اول به تبعید خود اعتراض و به دستگاه قضایى آن روز شکایت کردم ولى پس از انقضاى مدت تبعید و گذراندن آن نامه اى آمد که شما براى رسیدگى به شکایت خودتان به تهران بیایید و وکیل تعیین کنید، که فرماندار با خنده و تعجب این موضوع را به من ابلاغ کرد. عجبا به این قبیل دستگاههاى قضاوت عادلانه!در همان ایام آقاى حاج غلامعلى رستمى ـ داماد من ـ آمده بود براى دیدن من که خبر پایان یافتن دوران تبعید را به ما دادند، من به همراه ایشان حرکت کردم براى قم، در بین راه رفتیم شوشتر بازدید آیتالله آقاى حاج شیخ محمدتقى شوشترى؛ چون ایشان یک روز براى دیدن من آمده بودند مسجدسلیمان اتفاقا من آن روز براى گردش رفته بودم بیرون و موفق نشدم ایشان را ببینم، وقتى برگشتم آقاى آل محمد گفت: آقاى آشیخ محمدتقى از شوشتر بلند شده آمده بود براى دیدن شما، و من از اینکه در آن وقت در شهر نبودم و نتوانستم ایشان را زیارت کنم خیلى متاسف شدم، بر همین اساس وظیفه بود که به بازدید ایشان مىرفتم؛ ایشان با دیدن ما خیلى خوشحال شد و از ما پذیرایى کرد، رفتیم در مسجد پشت سر ایشان نماز خواندیم، مدرسه شوشتر هم رفتیم آقاى آل طیب آنجا بود خدمت ایشان رسیدیم، ناهار پیش آقاى حاج شیخ محمدتقى بودیم، بعدازظهر هم رفتیم دزفول منزل آیتالله حاج سید اسدالله نبوى از علماى دزفول، ایشان صاحب رساله بود. ایشان هم خیلى احترام کرد پسرشان را فرستادند برایمان بلیط قطار گرفت و بعد از آنجا با حاج غلامعلى آمدیم قم.
س: اکنون که اسمى از آیتالله شوشترى به میان آمد بجاست مطالبى هم در رابطه با شخصیت علمى ایشان بفرمایید.
ج: ایشان شخصیت معروف و آدم ملایى هستند، صاحب کتاب قاموسالرجال است، نسبت به مسائل اسلامى محیط و مطلع مىباشند در عین حال آدم متدین و صریحى است، کتاب الاخبارالدخیله را در چهارجلد نوشتهاند، کتاب قاموس الرجال را نوشتهاند، کتابى در شرح نهج البلاغه نوشتهاند به نام بهج الصباغه در چهارده مجلد، آن وقت که من آنجا بودم خطى آن را به من نشان مىداد و مىگفت: این قسمت را وقتى من مشهد مىرفتم در قطار نوشتم، این قسمت را