از آن اطلاع نخواهند داشت.
بند 1 از ماده 37ـ دایره انتشارات جمعیت که مواد نشریه علنى یا مخفى (فارسى ـ خارجی) جمعیت را تهیه مینماید.
بند 2 از ماده 37ـ دایره تبلیغات رادیویى ناشر افکار جمعیت از راه فرستنده رادیو.
بند 4 از ماده 37ـ دایره طبع که نشریات جمعیت را بهطور مخفى چاپ میکند.
ماده 38ـ دایره ارتباط و همکارى میتواند در صورت لزوم داراى کمیته ارتباط با وعاظ، کمیته ارتباط با دانشگاه و... باشد.
بند 4 از ماده 39ـ خنثى نمودن نقشههاى مخالف مرامى جمعیت و مبارزه با سازمانهاى مخالف و معرفى عمال خائن.
بند 5 از ماده 39ـ تشکیل و تنظیم پرونده براى خصوصیات و خدمات اعضاء به طور خیلى سری.
بند 5 از ماده 40ـ کمیته ضد اطلاعات با شبکههاى جاسوسى و افراد اخلالگر حوزه و دشمنان اهداف جمعیت مبارزه میکنند.
بند 7 از ماده 40ـ دایره امور خارجه، امور اطلاعاتى یا ارتباط با خارج از کشور را اداره میکنند.
بند 8 از ماده 40ـ دایره مخابرات وسایل مخابراتى بیسیم سازمان را (اگر داشته باشد) اداره میکنند.
ماده 43ـ نام اعضاء و کمیتهها و واحدها رمزى بوده و در اوقات مقتضى (لااقل هر سه ماه یکبار) تبدیل و تجدید خواهد شد.
ماده 54ـ شعبه شهرستان در قم میتواند از وسایل ارتباطى سازمان اطلاعات و نیز از رابط دیگرى از اعضاء جمعیت و افراد بیگانهاى که به تصویب شورا رسیده باشد استفاده نماید.
ماده 57ـ این دایره میتواند اجازه استفاده از مشاورین و متخصصین افراد بیگانه را به مسؤولین سازمانها بدهد.
عین اساسنامهدربارة جلسه 11 نفره "اصلاح برنامههاى حوزه" در خاطرات آیتالله منتظرى آمده است: "جلسه یازدهنفره به طور کلى غیر از جلسه جامعه مدرسین و یک کار دیگرى بود، ما در حقیقت احساس میکردیم که کار اساسى باید کرد؛ در حقیقت جلسه یازدهنفرى یک جلسه سرى بود براى اهداف بزرگ، و زیر پوشش اینکه میخواهیم برنامههاى حوزه و کتابهاى درسى را اصلاح و بررسى کنیم تشکیل داده بودیم در حالى که جنبه سیاسى داشت؛ البته خود اصلاح حوزه هم یک قسمت از برنامه بود. برنامههایش را باید تنظیم کرد، کتابهاى درسى باید تغییر کند و اینکه هر کس به حوزه میآید باید کنترلى بر کارهاى او باشد، پرونده درسى و اخلاقى داشته باشد، جاسوس ممکن است بیاید، کمونیست ممکن است بیاید، این فکرها در مغز ما بود میگفتیم حوزه خودش را باید اصلاح کند تا جامعه را اصلاح کند، اسلام باید همه جا پیشرفت کند و این نیاز به برنامه دارد. بالاخره بر اساس این مسائل این جمع را تشکیل داده بودیم که تعدادشان به یازدهنفر میرسید: من، مرحوم آقاى ربانىشیرازى، آقاى مشکینى، آقاى آذرىقمى، آقاى امینى، مرحوم آقاى قدوسى، آقاى هاشمى رفسنجانى، آقایان خامنهاى(آسید على آقا و آسید محمدآقا)، آقاى مصباح یزدى، و مرحوم آقاى حیدرى نهاوندى یا حاج آقا مهدى حائرى تهرانى(تردید از من است) که مجموعا یازدهنفر میشدیم، آقاى مصباحیزدى منشى جلسه بود. آقاى محمد خامنهاى با افرادى همفکرى کرده و یک اساسنامه خیلى مفصل با سیستم تشکیلاتى چهلپنجاه صفحه نوشته بود و به عنوان پیشنویس براى طرح در جلسه آورده بود که بعد از لورفتن قضایا و افتادن این اساسنامه به دست ساواک براى ما خیلى دردسر درست کرد. در این اساسنامه کمیتههاى مختلف، کمیته شهرستانها، کمیتههاى امور درسى و کتابهاى حوزه، کمیته اطلاعات و ضداطلاعات و از این قبیل موارد آمده بود و با خط خیلى زیبا و خطکشى شده هم نوشته شده بود، چند نسخه از آن را تکثیر کردند و در اختیار افراد گذاشتند، اتفاقا بعدا که از طرف ساواک آمدند منزل ما را گشتند یکى از آنها هم در خانه ما بود ولى پیدا نکرده بودند، بعد از مدتى یک نسخه از آن را در مغازه کتابفروشى آقاى آذرى(دارالعلم) پیدا کرده بودند و به خاطر این قضیه ما را بازجویى کردند و با آقاى آذرى مواجهه دادند و در دادگاه هم یک نسخه از آن را روى پرونده ما گذاشته بودند"، ج1، ص 21 ـ 213. در شش برگ به پیوست تقدیم میگردد.