صفحه ۱۹

دارند و بر اساس آن آیت‌الله منتظرى فتوایى را از آیت‌الله بروجردى نقل می‌کند. آیت‌الله منتظری، خاطرات، ج 1، ص 179؛ علاوه بر استفتاء از آیت‌الله بروجردى از آیت‌الله حاج سید جمال گلپایگانى هم توسط ایشان استفتاء شده است که ایشان، معامله، معاشرت، مخالطه با این طائفه ضاله مضّله را حرام دانسته‌اند و اجتناب از آنها را لازم وحکم آیت‌الله بروجردى را لازم الاجرا دانستند (ر. ک: همان، ص 182). وزارت جنگ گزارشى را به دائره رکن 2 ارتش ـ حفاظت و اطلاعات ـ ارسال می‌دارد مبنى بر اینکه ایشان خود را نمایندة آیت‌الله بروجردى معرفى کرده است. این فتوا از آن جهت براى نیرو‌هاى امنیتى مهم است که بهائیان آن زمان در دستگاه‌هاى دولتى داراى پست‌‌هاى حساسى بوده‌اند. در این سند تأکید شده که از تحریکات ایشان جلوگیرى شود، (س‌ش1).

آیت‌الله بروجردى با مسلک بهائیت به شدت مبارزه می‌کرد، تا جایى که از آقاى فلسفى که رادیوى آن زمان سخنانش را پخش می‌کرد خواسته بود (آقاى کاشانى هم موافق بود) در ماه رمضان علیه این مسلک سخنرانى کند. این سخنرانی‌ها میان مردم خیلى جا باز می‌کند گرچه با مخالفت شاه از آن جلوگیرى می‌شود. آیت‌الله منتظرى در آن زمان براى تبلیغ به نجف‌آباد رفت و آمد داشته و چون نجف‌آباد بهائیِ زیادى را در خود جاى داده، از آیت‌الله بروجردى دربارة معاشرت و خرید و فروش از بهائی‌ها استفتاء می‌کند که جواب ایشان چنین نوشته می‌شود:

"بسمه تعالى

لازم است مسلمین با این فرقه معاشرت و مخالطه و معامله را ترک کنند، فقط از مسلمین تقاضا دارم آرامش و حفظ انتظام را از دست ندهند، حسین الطباطبائی"2

پس از صدور این فتوا و فعالیت‌هاى انجام شده، مردم به مبارزة منفى با بهائیان روى می‌آورند. این وحدت و انسجام مردم در پى فتواى آیت‌الله بروجردى و فعالیت‌‌هاى آیت‌الله منتظرى و دیگر روحانیون شهر باعث می‌شود که قدرت آنها در شهر متلاشى شود. این حرکت که به مرکز استان هم سرایت کرده بود باعث شد مسؤلان سیاسى و امنیتى استان اصفهان حساس شده و آیت‌الله منتظرى را به استاندارى اصفهان احضار ‌کنند. این اولین احضار ایشان توسط نیرو‌‌هاى دولتى است، این احضار در شهریور یا آبان ماه 1344 است. آیت‌الله منتظرى در خاطرات خود این احضار را شرح می‌دهند:

ناوبری کتاب