صفحه ۱۲

... و آنچه که در این دو جلد آمده‌اند نه کارى است در شأن و مقام و منزلت صاحب اسناد و نه خود به طور کامل از آن راضی‌ام و به خوبى واقفم که این کاوش و جستجو نتوانسته است حق مطلب را ادا کند، اما تنها توانسته‌ برهه‌اى از زمانِ مبارزة مبارزان را بُرش زند و آن را طى 15 دفتر به تصویر کشد که شاید درآمدى باشد براى علاقه‌مندان سیر و سیرت یکى از مبارزان که خستگى در قاموس وجودش راه ندارد و هنوز در پاسداشت از آن خود را مکلف؛ و ما را موظف، و آیندگان را مورّث می‌داند.

اسناد آمده در این مختصر به گوشه‌اى از شأن، عظمت و شخصیت روحى و تلاش بی‌وقفه و بی‌منت صاحب اسناد می‌پردازد. این اسناد روزگارى در نزد حاکمانِ آن روز، از سوابق سوء شمرده می‌شد اما امروزه اسنادى از این دست حسن سابقه محسوب و هر کسى برگى از آن را نشان از افتخار آمیز بودن فعالیت‌هاى خویش می‌داند و عبرت‌آموز است این چرخ دوّار که همیشه قابل تکرار بوده و هست و کیست که بداند!

در سیل خروشان مبارزه با رژیم خودکامه ستم‌شاهی، گروه‌ها و اقشار بسیارى هر یک به اندازه خود نقش، و جایگاه ویژه خود را دارا هستند و قشر و گروه خاصى نمی‌تواند خود را به تنهایى میراث‌خوار دانسته و دیگران را از این گردونه خارج کند.در میان این گروه‌ها و قشرها، فرهیخته‌گان حوزوى و دانشگاهى شاخص‌ترند، بدان جهت که عقبة فکرى و اندیشه‌هاى انقلابى آنان، آتشِ تهیة نیروهاى دیگرند. روحانیون اما؛ به گونه‌اى گسترده در فرآیند مبارزه وارد کارزار شده‌اند که برخى این انقلاب را به "نهضت روحانیون" تعبیر کرده‌اند. تاریخ گواهى می‌دهد که روحانیون در قبال مبارزه از چند دسته خارج نبوده‌اند: دسته‌اى سیاست را بى پدر و مادر، حقه و بی‌دینى دانسته از ازل! از آن گریزان گشته؛ برخى از تیغى که در دست ستم و ستمگر است هراسان شده؛ دسته‌اى با ستم و ستمگر هم‌آوا و انگ دربارى را به خود خریده؛ برخى همة ظلم ستم را دیده اما عافیت طلبى پیشه کرده؛ دسته‌اى گرچه از آن دسته‌ها نبوده اما از عاقبت کار وامانده، برخى محتاط از ریختن خون از دماغ کسى "احتیاط در ترک است" نوشته. اما در پس همة این‌ها عده‌اى نه سیاست را حرام‌زاده دانسته؛ نه هراسى به دل راه داده؛ نه ننگ دربار به جان خریده؛ نه عافیت پیشه کرده‌؛ نه از عاقبت وامانده؛ نه در این راه احتیاط روا داشته. بلکه بر مرکب جهاد نشسته، "افضل الجهاد کلمة حق عند سلطان جائر" را ورد زبان کرده؛ انجام وظیفه بر پیشانى حک کرده و جمجمه به خدا عاریت داده، و در این طریق سر از جان نشناخته و بر هیمنة ستم تاخته. و بى شک نتوان آنانى را که "قبل الفتح" و از همه مهم‌تر پیش از دهة 50 وارد این قافله شدند و گاه در نبود قافله‌بان، قافله‌دار شدند؛ با آنانى که گاه تا سال 57 در خواب مانده یا دچار بی‌انگیزگى بودند را، قابل قیاس دانست چرا که: "السابقون

ناوبری کتاب