از: ساواک استان مرکزسیر مبارزات امام خمینى در آئینة اسناد، ج 11، ص82. تاریخ: 15644 به: تیمسار ریاست ساواک ـ مدیریت کل اداره سوم 316 شماره: 14269/20 الف
ساواک قم گزارش مینماید؛ نامهاى که فتوکپى آن پیوست میباشد، توسط شخصى از قم براى محمدرضا ارباب در مشهد ارسال گردیده و چون در آن از اعتصاب عمومى و اعتراض به بازداشت خمینى اشاره نموده، جهت هرگونه اقدام مقتضى و شناسایى محمدرضا ارباب در مشهد به پیوست ایفاد میگردد و براى شناسایى فرستنده نامه ساواک مربوطه اقدامات لازم را به عمل آورده که در نتیجه متعاقباً اعلام خواهد شد.
به عرض عالى میرساند، امید است که وجود شریف سالم و از هرگونه ملالى محفوظ باشد. چند روزى بود که به اصفهان و سد کوهرنگ به اتفاق آقاى منتظرى و آقایان سعیدى و هاشمى و ربانى املشى مسافرت کرده بودمخاطره این مسافرت از زبان آیتالله منتظری: "آقاى ربانى شیرازى، آقاى ربانى املشى، آقاى ابراهیم امینى، آقاى سعیدى و آقاى هاشمى رفسنجانى آمدند آنجا، احمد ما هم کوچک بود، محمد پسر آقاى سعیدى هم بود، اینها آمده بودند با هم برویم تفریح ـ این هم یک سفر یادگارى است ـ من آقاى حاج مهدى حجتى را که یک ماشین جیپ داشت دیدم و بنا شد با جیپ ایشان برویم کوهرنگ، گوشت و خربزه و وسایل دیگر تهیه کردیم براى یک سفر سه چهار روزه، از نجفآباد حرکت کردیم؛ تا دو سه روز اول که گوشت و کباب و خربزه بود آقاى هاشمى میگفت: حضرت آیتالله العظمى منتظرى، بعد که گوشتها تمام شد و افتادیم به نان و پنیر خوردن میگفت: نه حالا دیگر ایشان آیتالله نیست حجه الاسلام والمسلمین است! آخر سفر که همه چیز ته کشیده بود میگفت: حالا تا به نجفآباد برسیم، میرسید به مروج الاحکام! در آن سفر ما رفتیم کوهرنگ و از راه شهرکرد برگشتیم و در زیر پل زمانخان هم آقاى هاشمى شناى مفصلى کرد؛ یک سفر سه چهار روزه خیلى باصفایى بود. الان از آن چند نفر آقاى سعیدى، آقاى ربانى شیرازى و آقاى ربانى املشى مرحوم شدهاند، من و آقاى هاشمى و آقاى امینى زنده هستیم، خداوند گذشتگان را بیامرزد و عاقبت ما را هم ختم به خیر کند. ضمنا وقتى در کوهرنگ بودیم یک نفر تقاضا کرد یکى از ما برود و عقد دخترش را بخواند، مرحوم آقاى ربانى شیرازى قبول کرد و رفت، وقتى که برگشت گفت: پس از خواندن عقد دختر، پدرش گفت: یک باره عقد مادرش را هم بخوان چون تا به حال کسى پیدا نکردیم عقد مادرش را بخواند با وجود چهار بچه!. از اینجا معلوم میشود در روستاهاى دور دست و عشایر چادر نشین چقدر فقر دینى حکم فرما بود و متاسفانه اکنون نیز وضع خوب نیست"، همان، ج1، ص 318 ـ 317. دیروز وارد شدم خبر تازهاى نیست. مطالبى در نامه دیگر