صفحه ۱۰۸

سفر آیت‌الله منتظرى به نجف اشرف و دیدار با آیت‌الله حکیم و رفع شبهات نسبت به امام خمینیآیت الله منتظری، خاطرات، ج1، ص258 ـ 256.

"س: گویا حضرتعالى در ارتباط با مرجعیت امام خمینى مسافرتى به نجف اشرف داشته و با آیت‌الله حکیم ملاقات و گفتگو نمودید، لطفا مشروح این ملاقات را بیان فرمایید.

ج: بله، من یک مسافرت به نجف داشتم، آن وقت که آقاى خمینى در ترکیه تبعید بود، مى‌خواستم بروم خدمت آیت‌الله حکیم راجع به آیت‌الله خمینى با ایشان صحبت کنم، چون مى‌دانستم ذهن ایشان را نسبت به آیت‌الله خمینى خراب کرده‌اند، در نجف آقاى عمید زنجانى که با هم رفیق بودیم و قسمتى از اسفار را پیش من خوانده بود گفت من شما را پیش ایشان مى‌برم، آقاى عمید مرا نزد آیت‌الله حکیم برد و معرفى کرد که ایشان از مدرسین قم و از فضلا هستند و...؛ من گفتم: آقا من مسائلى راجع به انقلاب ایران و آقاى خمینى دارم که وظیفه خود مى‌دانم خدمت شما عرض کنم، به ایشان گفتم: درس آقاى خمینى در زمان آیت‌الله بروجردى از مهمترین درسها بود و حدود پانصد ششصد نفر شاگرد داشت و بعد از فوت آیت‌الله بروجردى ایشان یک قدم هم براى مرجعیت خودش برنداشت، به اصرار به او مى‌گفتند رساله تان را بدهید چاپ کنند ایشان حاضر نبود، تا اینکه مساله انجمنهاى ایالتى و ولایتى پیش آمد و مراجع براى مقابله با آن احساس تکلیف کردند و آیت‌الله خمینى در این امر از همه فعالیت بیشترى داشت و اعلامیه‌‌هاى مهمى داد، در نتیجه مردم ایشان را شناختند و به سراغ ایشان آمدند و این دیگر ظاهرا براى ایشان گناه نیست چون ایشان وظیفه شرعیش را انجام داده؛ بعد به آقاى حکیم گفتم: جمعیت نهضت آزادى که آقاى مهندس بازرگان در راس آنان است آمده بودند قم نزد علامه طباطبایى اصرار کرده بودند که شما یک وقت خصوصى براى ما بگیرید که برویم نزد آقاى خمینى، در همان زمان من رفتم خدمت علامه طباطبایى، ایشان به من گفتند آقاى خمینى چرا این جور مى‌کند؟ گفتم چه کرده؟ گفتند بله آقاى مهندس بازرگان و سران نهضت آزادى آمدند اینجا به من گفتند براى صحبت کردن با آقاى خمینى براى ما وقت بگیر، من هم به آقاى خمینى گفتم، ایشان گفتند: نه من وقت خصوصى نمى‌دهم، اگر مى‌خواهند مثل بقیه مردم بیایند همراه با دیگران ملاقات کنند. آخر این چه اخلاقى است که آقاى خمینى دارد! من به آقاى خمینى گفتم که علامه طباطبایى گله داشتند، آقاى خمینى گفتند ایشان بیخود گله داشتند، براى اینکه مبارزات ما مبارزات دینى و اسلامى است و این آقایان حزبى هستند و خلاصه یک

ناوبری کتاب