صفحه ۱۰۲

متن نامة جمعى از علماى حوزة علمیة قم به امیرعباس هویدا ـ نخست‌وزیری‌ـ دربارة اوضاع نابسامان ایرانفقیه عالیقدر، ج1، ص 62.

تاریخ: 29111343
بسم الله الرحمن الرحیم
جناب آقاى نخست وزیر رونوشت: دیوان عالى کشور

متأسفانه در سال‌‌هاى اخیر اقداماتى بر خلاف قوانین اسلام و قانون اساسى در این کشور مذهبى انجام یافته که موجبات ناراحتى عموم طبقات را فراهم آورده و فاصله عمیقى بین ملت و هیئت حاکمه ایجاد کرده است. ملت و هیئت حاکمه که باید متفقاً در پیشرفتن و عظمت دین و تعالى کشور بکوشند و با اعتمادو حسن اطمینان به یکدیگر در زمینه واحدى فعالیت کنند. با کمال تأسف هر دولتى که روى کار آمده به جاى آنکه به این اختلاف خاتمه دهد، آن را شدیدتر و احساسات ملت را علیه هیئت حاکمه برافروخته‌تر نموده است. ما نمی‌دانیم متصدیان امور چه فکرى می‌کنند و در نظر دارند این مملکت را به کجا بکشانند. آیا در این مملکت (به اصطلاح دینى و مشروطه) مردم حق هیچگونه اظهار نظر در سرنوشت خود باید نداشته باشند؟ خفقان، محدودیت، سانسور: تفتیش عقاید از یک طرف، شکست اقتصادیات و تصاعد هزینه کمرشکن زندگى از طرف دیگر ملت را از پاى در آورده و اگر کسى از وضع موجود اظهار نارضایتى کند، سیاهچال زندان و سپس حکم دادستانى ارتش، زندگى تیرة او را تیره‌تر نماید. آخر در کدام گوشه جهان تا این حد فشار، اختناق، حبس، زجر، شکنجه و ترور افکار بر مردم حکومت می‌کند؟ در کدام کشور، مراجع و زعماى دینی، سخن گویان مذهبی، روشنفکران، اساتید دانشگاه، تجار و اصناف بالاخره طبقات متفکر وفعال کشور حق اظهار نظر در شتئون اجتماعى خود ندارد؟ در جهان امروز کجا معمول است عده‌اى مطلق العنان حاکم مطلق بر جان و مال و ناموس مردم باشند کسى حق فریاد و تظلم نداشته باشد؟ در کدام گوشه دنیا سابقه دارد که یک مرجع دینى و زعیم فداکارى ملى با داشتن مصونیت و صلاحیت قانونى که از کشور خود دفاع می‌کند و می‌گوید نباید بیگانگان با اتکا به مصونیت مطلق بر مال و جان و ناموس مردم تسلط داشته باشند او را به اتهام ناجوانمردانه "قیام علیه مصالح کشور و تمامیت ارضی" تبعید و در مملکت دیگرى زندانى و ممنوع الملاقات نمایند؟

ناوبری کتاب