دیگر؛ زیرا آنها از غیب به شهادت فرود آمده و از باطن وی بدون هیچ برانگیزنده خارجی به ظاهرش میرسد. پس هرکدام از ملک و کلام او و کتاب او از غیب و باطن سرش به قوای ادراکیش راه مییابد و این رسیدن از قبیل جابجائی و حرکت فرشته وحی از موطن و جایگاه خویش (به طور تجافی و سقوط از مرتبه اش) نیست (بلکه با حفظ جایگاه و اقامت در اقامتگاه خود بر طبقه زیرین تجلی و پرتوافکنی میکند)، چرا که هر یک از آنها (از نظر رتبه وجودی) جایگاهی معلوم (و معین) دارد که از آن تجاوز نمی کند و جابه جا نمی گردد، بلکه (اساسا) برگشت این امر به برانگیخته شدن جان پیامبر از نشئه غیب به نشئه ظهور است، و به خاطر همین امر برای او شبیه (به حالت) سرگشتگی و غش عارض میشد، سپس پیامبر(ص) میدید و میشنید، سپس از سوی وی انباء و خبردهی به وقوع میپیوست. پس این است معنای تنزیل کتاب و انزال کلام از سوی رب العالمین". قریب به همین عبارات و مضامین را هم در تفسیر خود، جلد هفتم، صفحه 110 تا 117؛ و جلد یک، صفحه 295 تا 302 آورده است؛ و نیز در اسفار، جلد ششم، صفحه 398 تا 302 بیانی مفید در مورد بحث دارد.
یک تذکر لازم
یادآوری: همان گونه که از عبارات وی در اینجا نمایان است، نفس مستعدی همانند نفس پیامبراکرم (ص) میتواند بر اثر تهذیب و تطهیر