بدن (امور مادی) رهایی یافت و از بند آن، از اتاق قالب آن و وطن طبیعت آن، بیرون آمد در حالی که به سوی پروردگار خویش مهاجرت دارد تا آیات بزرگش را مشاهده کند و از چرک گناهان و لذت ها و شهوت ها و وسوسه های سرکش و وابستگی ها (هم) پاک گردید، نور معرفت و ایمان به الله و ملکوت اعلی برای او پدیدار میشود و این نور هنگامی که شدید شد و به صورت جوهر (و امری قائم به ذات و پایدار) درآمد همان گوهر قدسی میباشد که در زبان (و اصطلاح) حکمت نظری در نزد حکماء "عقل فعال"، و در زبان (و اصطلاح) شریعت نبوی "روح قدسی" نامیده میشود؛ و به واسطه این نور شدید عقلی اسرار آنچه در زمین و آسمان است در روح انسانی میدرخشد و توسط آن، حقایق اشیاء دیده میشود، همان گونه که به واسطه نور حسی که با چشم دیده میگردد شبح های مثالی اشیاء، آنگاه که برای آنها حجابی نباشد، در قوه باصره نمایان میشود. و حجاب در اینجا همان آثار مادی و مشغله های این مرحله پست تر و دنیاست؛ و سر آن این است که قلب ها و روح ها به حسب اصل فطرت و خلقت خود هنگامی که ظلمتی مانند کفر آن را تباه نسازد یا حجابی چون گناه و مشابه آن مانع آن نگردد، شایستگی پذیرش نور حکمت و ایمان را دارد، چنان که در سخن حق تعالی است که: (و طبع علی قلوبهم فهم لایفقهون) و (بل ران علی قلوبهم ما کانوا یکسبون) . پس وقتی که نفس از انگیزه های مادی و تاریکی های هوا و هوس و مشغولیت به اموری پست تر از آن مانند شهوت و غضب