میبیند درمی آیند؛ و چگونگی این امر را بیان کردیم، و بیان نمودیم که این کس که به او وحی میشود برای او فرشتگان تمثل مییابند و برای او در شنوائی اش صدائی که میشنود پدیدار میگردد که آن صدا از ناحیه خداوند و فرشتگان است، پس او آن صدا را میشنود بدون اینکه سخنی از سوی مردم و جاندار زمینی باشد؛ و این همان کسی است که به او وحی میشود".
و در فصل دوم از همان مقاله و نیز در کتاب "النجات"، صفحه 305 ، پس از اینکه میگوید: "پیامبر باید انسان و دارای معجزه باشد تا مردم در او کمالی را که خود ندارند بیابند"، مینویسد:
"حتی یتلقی الجمهور رسمه المنزل علی لسانه من الاله والملائکة بالسمع والطاعة"؛ "تا اینکه توده مردم آئین او را که از سوی خداوند و فرشتگان بر زبان او فرود آمده است تلقی به قبول و طاعت کنند".
او همچنین در کتاب "التعلیقات" صفحه 82 میفرماید:
"النفس اذا طالعت شیئا من الملکوت فانها لامحالة تکون مجردة غیر مستصحبة لقوة خیالیة او وهمیة او غیرهما، و یفیض علیها العقل ذلک المعنی کلیا غیر مفصل و لامنظم دفعة واحدة، ثم یفیض عن النفس الی القوة الخیالیة فتتخیله مفصلا منظما بعبارة مسموعة منظومة، و یشبه ان یکون الوحی علی هذا الوجه؛ فان العقل الفعال لایکون محتاجا الی قوة تخیلیة، فیه افاضة الوحی علی النفس فیخاطب بالفاظ مسموعة مفصلة".