الباری والملائکة العقلیة من جهة و موجودة فی أنفس الملائکة السماویة من جهة، و ستتضح لک الجهتان فی موضع آخر، و ان الانفس البشریة اشد مناسبة لتلک الجواهر الملکیة منها للاجسام المحسوسة و لیس هناک احتجاب و لابخل، انما الحجاب للقوابل، اما لانغمارها فی الاجسام و اما لتدنسها بالامور الجاذبة الی الجنبة السافلة، و اذا وقع لها أدنی فراغ من هذه الافعال حصل لها مطالعة لما ثم".
"گاهی در بعضی مردم قوه متخیله ای که جدا شدید و چیره است آفریده میشود به طوری که حواس بر آن قوه سیطره نمی یابند و قوه خیال هم از آن سرکشی نمی کند و نفس هم قدرتمند است به گونه ای که توجهش به حواس و عالم محسوسات توجهش را به عالم عقل یا عالم نفس که پایین تر است از بین نمی برد. پس این افراد در بیداری دارای همان حالاتی هستند که دیگران در خواب دارند، حالتی که پس از این از آن گزارش خواهیم داد، و آن همان حالت ادراک شخص خواب است امور پنهانی را که آنها را خواه به حال خود یا با نمونه ها و صورت های مثالی آنها در مییابد. پس این افراد برایشان در بیداری حالتی مثل حالت شخص خواب پدید میآید؛ و بسیار میباشد که در بین آن حالت برایشان غیبت از امور محسوس رخ میدهد و حالتی شبیه به اغماء برای آنها پیدا میشود، و بسا این طور نیست؛ و بسیار، چیزی را به حال خود میبینند و بسا، صورت مثالی آن را در خیال خود مشاهده میکنند به همان علتی که شخص خواب صورت مثالی چیزی را که در خواب میبیند در خیالش ادراک میکند، از جمله