محترم هم همین است، چنان که پس از این میفرماید: "باز هم خلاقیت قوه خیال بود که در را به روی جبرئیل میگشود" - در این صورت نیز روشن است که این صورت گری نامش وحی که حقیقتش القاء از عالم بالا بر نفس است، نیست؛ بلکه این زایش قوه متصرفه نفس پیامبر(ص) است. و لازمه این امر پایان یافتن وحی در مرحله عالم عقل و انحصار کشف پیامبر به کشف معنوی و راه نیافتن آن به عالم مثال است. و این لازم نه با برهان عقلی و نه با ظواهر آیات قرآنی که در پاسخ اول هم به آن اشاره شد و نه با نصوص و ظواهر روایاتی که تواتر اجمالی دارند و نه با اتفاق نظر و فهم مردم عصر نزول و پس از آن و نه با سخنان بزرگان دو فن فلسفه و عرفان، سازگاری ندارد.
نقل سخنان حکماء و عرفاء درباره وحی و الهام و نقش قابلی گیرنده آن
بد نیست قبل از اشاره به برهان مطلب، به سخنان بزرگان حکمت و عرفان، که در باب وحی و الهام گفته اند، نظری بیندازیم؛ و ببینیم نگاه صاحبان عرفان و نظر اهل برهان به وحی و الهام و قهرا چگونگی نزول قرآن، چه نگاه و نظری است و برداشت آنان از این موضوع چگونه بوده است تا موضوع بحث و زاویه آن شفاف تر و بازتر شود.