معانی است و در مقام ابلاغ گفته میشود نیز مستقیم و مباشرتا از زبان و دهان مادی پیامبر(ص) صادر گردیده و به مردم رسیده است، این تشبیه و سخن، تشبیه و سخن درستی است؛ همان گونه که ابن عربی هم گفته است: "والنحل مما یوحی الیه، فالعسل من النحل بمنزلة العلوم التی جاء بها النبی (ص) من قرآن و اخبار..."؛فتوحات مکیة، باب 72. "و زنبور از چیزهایی است که به آن وحی میشود؛ پس عسل از سوی زنبور مانند علومی است که پیامبر(ص) آورده است همچون قرآن و اخبار نبوی".
ولی بدیهی است سخن گفتن به کلمات مادی از سوی پیامبر(ص) نامش وحی نیست؛ بلکه تبلیغ وحی و ابلاغ کلام و قرآن است و نه تألیف و پدید آوردن آن، چنان که زنبور براساس وحیی که به او شده است عسل میدهد و عسل دادن او وحی نیست بلکه دستاورد وحی و عینیت بخشی به آن صورت خیالی موجود در خزینه خیال اوست که به واسطه وحی در صفحه خیالش ترسیم گردیده است.
و اگر مراد این است که علاوه بر اینکه کلمات و جملات لفظی قرآن در مقام ابلاغ از سوی پیامبر(ص) بیان میشود کلمات و جملات قرآن در عالم خیال و مثال مطلق یا خیال ومثال مقید خود پیامبر(ص) هم به وسیله قوه متخیله و خیال خود او پدید آمده و صورت گری شده است و خود او فاعل آنها در آن موطن میباشد - که ظاهر سخن نویسنده