به وجودی عقلانی ظهور کرده و کلام عقلی او باشد، و در عالم مثال نیز به وجودی مثالی نمودار گشته و کلام مثالی وی همشکل و نمونه الفاظ بشری منتها بدون پا درمیانی ماده باشد، و در عالم ماده هم بروز کرده و همانند همان الفاظ مثالی منتها همراه با ماده، کلام مادی او شمرده شود و همه آنها در عین اینکه کلام فرشته یا انسان است کلام الله هم باشد. و توضیح بیشتر این مطلب خواهد آمد.
و اما آنچه را هم بنابر نقل، فخررازی گفته است که: " (انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون) سوره حجر، آیه 9. معنای غریب و ماوراء طبیعی ندارد؛ همین که مسلمانان اهتمام به جمع آوری قرآن کرده اند و آن را ثبت در مصحف نمودند عین حفظ الهی است" سخن غریبی است؛ هرچند از مثل فخر رازی، غریب نیست. زیرا استناد امور مادی به علل و شرائط مادی، منافی با استناد آنها به اسباب ماوراء طبیعی نیست، بلکه با توجه به اتصال رشته اسباب و مسببات و انتهای آنها به مبادی فوقانی هستی بویژه با همت همگانی که بر جمع قرآن شد، جز این امکان ندارد. ولی لازمه این امر هم این نیست که انزال امر مجرد مانند وحی تا طبقه زیرین هستی و عالم مادی امکان بیابد، بلکه همان گونه که قبل از این گفته شد و پس از این هم به مناسبت تکرار میشود، ظرف وحی، مرتبه ذات نفس مجرده است نه مرتبه فعل و کارکرد آن که مادی و مرتبط با بدن است.