خاطر داشته اند و با این حال به آن آیات استناد جسته اند؛ و نکته آن هم این بوده است که وحی چنان که اشاره شد نوعی کشف و علم حضوری و در نتیجه امری مجرد از ماده است و انزال و فرود آوردن آن در قوس نزول تا فرودگاهی امکان مییابد که بهره ای از تجرد هرچند تجرد برزخی و خیالی داشته باشد؛ و اما آنچه از پیامبران به عنوان آیات الهی با صوت و طنینی مادی قرائت میشود و با گوش مادی هم شنیده میگردد وحی نیست، بلکه حکایت از وحی و به تعبیر خود آنها و قرآن، تبلیغ وحی میباشد. و وحی کردن بر زنبور و مانند آن هم - چنان که پس از این گفته خواهد شد - به لحاظ نفس متخیله حیوانی آنهاست که مجرد به تجرد برزخی میباشد؛ و گرنه وحی امری مادی و لازمه آن مادی بودن این بخش از علوم کشفی خواهد بود، در حالی که علم به طورکلی مجرد است؛ و براهین آن در کتب فلسفی - به خصوص اسفار، جلد 3، مرحله دهم، مباحث پیرامون علم - به خوبی تبیین گردیده است. بنابراین صرف اسناد انزال به باران و امثال آن از دیگر امور مادی، دلیلی بر امکان مادی بودن وحی نیست. نزول حقیقی هم اختصاص به نزول مکانی ندارد؛ چنان که کلام حقیقی نیز ویژه الفاظ انسانی نیست؛ زیرا نزول مطلق فرود آمدن از بالا به پائین است اعم از اینکه بالا و پائین، مکانی باشد یا مکانتی؛ و کلام هم مطلق چیزی است که ضمیر گوینده را هر کس که باشد آشکار سازد اعم از اینکه با الفاظ بشری باشد یا غیر آن. بنابراین چه اشکالی به وجود میآید که از مکمن غیب حق تعالی چیزی که در نهان و مراد اوست در عالم عقل