اگر چنین است چرا تبیین طبیعی و مادی وحی و کلام خدا و برجسته کردن نقش پیامبر در آن، نسبت آن را با خداوند منقطع کند و سخن گفتن خدا و نزول وحی را بی معنا سازد؟ مگر هرچه در طبیعت رخ میدهد عللی طبیعی ندارد؟ پس چرا وحی نازل بر پیامبر از این قاعده مستثنا باشد و بی واسطه طبیعت به ماوراء طبیعت مستند گردد؟".
پاسخ:
اولا: این سخن با آنچه از ایشان در مصاحبه نخست آمده است که: "آنچه او (پیامبر(ص" از خدا دریافت میکند مضمون وحی است... این وحی بی صورت است و وظیفه شخص پیامبر این است که به این مضمون بی صورت، صورتی ببخشد..." سازگار به نظر نمی آید زیرا در آنجا وحی را به عالم معنا منحصر نموده و آن را مانند مرگ و باران تا پایین تر از آن عالم که عالم ماده است، ممتد ندانسته اند.
فرق بین وحی و امور مادی و ظرف تحقق کشف
ثانیا: فرق بین وحی و اموری مانند باران و باد و مرگ این است که وحی نوعی کشف و از سنخ علم و امری مجرد است و به خودی خود هیچ جنبه مادی نمی تواند داشته باشد؛ هرچند ممکن است شرائط اعدادی تحقق آن مانند پیدایش انسانی که به او وحی میشود و