تفاوت خطای واقعی و خطا در برداشت
پس با توجه به آنچه گفته شد، به نظر ما خطای واقعی در وحی حتی نسبت به موارد محدودی که مربوط به امور این جهانی و این سوئی است، راه ندارد. اما آن بخش از آن که "از دیدگاه بشری خطا محسوب میشود"، مثل "هفت آسمان که طبق نظر گروهی از مفسرین پیشین بر تئوری های هیئت بطلمیوس تطبیق گردید" در حقیقت خطای در برداشت و فهم و تفسیر غلط از آن در مقام کشف مراد جدی گوینده آن بوده که پس از عصر نزول رخ داده است نه خطای واقعی در وحی، تا گفته شود یکی از "شیوه های گوناگون" برای دفع این اشکال و تخلص از آن این است که "معنا از خدا و لفظ از پیامبر شمرده شود." یا راههای دیگر که بعضا مفسده آن از مفسده خود نسبت خطا به وحی کمتر نیست.
تضمین تطابق حقیقت با صورت
ممکن است گفته شود: درست است که کشف و شهود، علم حضوری به حقیقت میباشد و طبعا خطابردار نیست، ولی جان سخن در اینجاست که به چه ضمانتی آن علم حصولی و صورت و معنای ذهنی که پس از حالت کشف و وحی در ذهن شخص مکاشف و وحی شده وجود دارد و حکایت از کشف او میکند با آن حقیقت و واقعیتی