صفحه ۳۶

اصطلاح امروز "تعارض علم و دین" نامیده می‎شود، که خود فضای دیگری از بحث را در طول همین مباحث دارد. و البته ما معتقدیم کسی که توان این را داشته که اتصال و ارتباط به ماوراء طبیعت پیدا نموده و علوم و معارف بلند دینی را دریافت کند همو می‎تواند علوم و معارف مربوط به مسائل این جهان را هم از آن منبع دریافت کند؛ چون بین این دو دسته علوم و معارف که منبع آن ماورای طبیعت است مرزی وجود ندارد که گفته شود پیامبر و معصوم تنها به دسته اول که مربوط به مسائل دینی است دسترسی دارد، بلکه به لحاظ این که کشف معنوی برتر از کشف صوری است و کشف علوم و معارف دینی برای مرتبه عقل پیامبر کشف معنوی است که پس از آن در مرتبه خیال او به کشف صوری تنزل می‎یابد و کشف علوم و معارفی که مربوط به جزئیات امور عالم ماده است صوری می‎باشد، کسی که استعداد و توان کشف معنوی را دارد به طریق اولی استعداد و توان کشف صوری را هم دارد. هرچند ممکن است پیامبران به لحاظ منصب نبوت و رسالتی که دارند و باید دید ملکوتی و آن سویی مردم را باز کنند و آنها را از بند جهان ماده و تعلقات آن برهانند بیان آنچه مربوط به این جهان و آبادانی آن است از سوی آنان مقتضی و مناسبتی نداشته باشد؛ زیرا خود مردم به لحاظ نگاه این سویی و مادی که خود به خود دارند و انگیزه برآوردن حوائج و خواهش های مادی که در آنها وجوددارد، خود به خود به امور دنیایی خویش می‎پردازند و همت می‎گمارند.

ناوبری کتاب