نقش فاعل وحی و نقش قابل آن
و به طور کلی هرچند شخص مکاشف از درختی که خود غرس نموده میوه میچیند - همان طور که برخی گفته اند: "فمن شجرة نفسه جنی ثمرة غرسه"فصوص الحکم، فص شیثی. - ولی با نظر به اطلاق حق تعالی و نامتناهی بودن هستی او و تقیید و متناهی بودن نفس شخص مکاشف، محوریت و نقش اساسی که هر مکاشف و مشاهد و صاحب وحی و الهام در پذیرش و دریافت حقیقت دارد تنها محوریت و نقش قابلی و پذیرنده است نه نقش فاعلی و تأثیرگذار یا هر دو نقش در یک رتبه، تا اینکه لازم آید اگر مثلا پیامبر(ص) را "کاملا بشر" دانستیم کتاب الهی او را هم بشری بدانیم و او در صورت گری معنا و رنگ آمیزی آن مؤثر بوده باشد یا حالات نفسانی او همانند خوشحالی یا بدحالی، معنا را متناسب با خود دگرگون کند؛ بلکه برعکس، آن معنا و صورت دریافتی در عالم عقل و خیال شخص مکاشف و صاحب وحی و الهام است که او را متناسب با معنا و صورت، مسرور یا غمگین مینماید. و اساسا حالات نفسانی که مشغله نفس هستند مانند شادمانی از چیزی یا غمگین بودن از آن که - از صفات ذات الاضافه و طرفینی هستند و حتما باید چیزی مورد توجه باشد که نفس از آن شادمان یا غمناک باشد و علاوه بر آن خودشان مشغله نفسی میباشند - با آن فنائی که در