بالاخره در پیدایش علوم و معارف بین دو روش تفکر و کشف، تفاوتی بس عمیق است که یکی از ورای حجاب فکر و مفاهیم است که خود هرچند به صدد برآمدن نوعی پرده برداری از چهره حقیقت است ولی در عین حال از جهتی هم پرده افکنی برآن و دورادور به آتش حقیقت پی بردن و دستی بر آن داشتن است؛ اما دیگری از راه صیقلی کردن روح و جان و زدودن پرده های مادی و بالاتر از آن از جلوی چشمان قلب است تا حقیقت آن چنان که هست به علم حضوری، خود به خود و بی اختیار و بدون تأمل و تعمل در آینه نفس از آسمان غیب برتمام اندام انسان مستعد از فرق عقل تا دامن خیال و ساق حس او بتابد؛ همان طور که مولوی در دفتر اول مثنوی میگوید:
ور مثالی خواهی از علم نهان ____ قصه گو از رومیان و چینیان چینیان گفتند: "ما نقاش تر" ____ رومیان گفتند: "ما را کر و فر" گفت سلطان: امتحان خواهم درین ____ کز شماها کیست در دعوی گزین اهل چین و روم چون حاضر شدند ____ رومیان در علم واقف تر بدند چینیان گفتند: یک خانه به ما ____ خاص بسپارید و یک آن شما بود دو خانه مقابل، در به در ____ زان یکی چینی ستد، رومی دگر چینیان صد رنگ از شه خواستند ____ پس خزینه باز کرد آن ارجمند هر صباحی از خزینه رنگ ها ____ چینیان را راتبه بود و عطا رومیان گفتند: نه نقش و نه رنگ ____ درخور آید کار را جز دفع زنگ در فرو بستند و صیقل میزدند ____ همچو گردون ساده و صافی شدند