صفحه ۲۵

1 - در طریقه تفکر و اندیشه، سیر و حرکت در مراحل و مراتب علمی از پایین به بالا است، یعنی انسان طبق ترتیبی که در نکته اول به آن اشاره شد ابتدا با مواجهه با محسوسات، ادراک حسی نسبت به چیزی پیدا می‎کند و از ادراک حسی آن به ادراک خیالی اش و از آن به ادراک عقلی آن راه می‎یابد و از محسوس و جزئی به معقول و کلی می‎رسد، ولی در طریقه دوم امر برعکس است و انسان در آغاز با عقل و قلب، معنای غیبی موجود در عالم عقل و بالا را با کشف معنوی ادراک می‎کند و در مرتبه بعد همان معنا را در مرتبه خیال خود با کشف صوری، به صورتی خیالی متناسب با آن معنا می‎یابد و مثلا در قالب شکل یا الفاظ و عبارات و صوتی همانند اشکال، الفاظ و عبارات و اصواتی که در عالم رؤیا دیده یا شنیده می‎شوند درمی آید و پس از آن به صورتی محسوس، محقق و ادراک می‎شوند.

2 - در طریقه تفکر و اندیشه، شخص متفکر و اندیشمند در هنگامه تفکر و اندیشه در حجاب خود و اندیشه خود غوطه ور است و از پس ابر تفکر ومفاهیم ذهنی خود و علوم حصولی که دارد حقیقت را جستجو می‎کند؛ و از این رو علوم و معارف فکری خود را به خودش و اندیشه اش مستند می‎کند و می‎گوید: "من فکر می‎کنم و می‎اندیشم و به این نتیجه رسیده ام." و طبعا خطا هم در این راه امکان می‎یابد؛ چون فکر و مفاهیم ذهنی غیر از حقیقتی است که در پس آن ها جستجو می‎گردد. از این رو گاه آن مفاهیم با آن حقیقت مطابق در می‎آید و گاه مخالف. ولی در طریقه کشف، حجابی بین شخص مکاشف و بین

ناوبری کتاب