وجود دارد و با قوه حس مشترک ما ادرا ک میگردند، مثل صورت شخص زید یا بو یا مزه فلان غذائی که دیروز آن را دیده یا میل کرده ایم یا اشیائی جزئی که در عالم خواب مشاهده میکنیم و آنها (اصطلاحا) دارای تجرد برزخی میباشند. آنچه در این دو مرحله وجود دارد و ادراک میشود همگی اموری جزئی هستند.
3 - مرحله موجودات عقلی که اموری کلی و محیط و عاری از ماده و احکام ماده اند و تنها با قوه ای باطنی که قوی تر از دیگر قوای ادراکی است - و به نام هایی چون عقل، قلب، روح، صدر، فؤاد و... به لحاظها و اعتبارات گوناگون نامیده میشود - قابل ادراک میباشند.
موجودات این سه مرحله همان گونه که خودشان مترتب بر یکدیگر و ذاتا دارای ترتیب عینی و خارجی هستند ادراک آنها - که به گونه ای با آنها اتحاد و یگانگی دارد - نیز مترتب برهم و دارای چنان ترتیبی است؛ و به اصطلاح بین آن ها تقدم و تأخر ذاتی وجود دارد.
تجرد علوم و معارف بشری
نکته دوم - چون علوم و معارف به ویژه علوم و معارفی که مربوط به شناخت مبدأ و معاد و مبادی عالی نظام هستی و منازل سیر معنوی انسانند، اموری مجرد از ماده اند، پیدایش آنها برای انسان از طریق عبور انسان از دهلیز و سقف عالم ماده و طبیعت و ارتباط و اتصال با مراحل مافوق طبیعی، ممکن است؛ و این ارتباط در حقیقت نوعی